سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 دی 1403
    20 رجب 1446
      Sunday 19 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        دو چیز در جهان بی انتهاست: عظمت جهان و حماقت بشر انیشتین

        يکشنبه ۳۰ دی

        من از شعار به شعور خواهم رسيد( صفحه ششم )

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر به جهنم سرد خوش آمدید نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۵۷ شماره ثبت ۳۷۱۸۴
          بازدید : ۴۴۷   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        من از شعار به شعور خواهم رسيد
         
        ( صفحه ششم )
         
        همسر ايوب زمان موى زد
        بهر مداواى نبى روى زد
         
        نتیجه تصویری برای حضرت ایوب
        جار به دالان محافل زدند
        عربده بر صابر عاقل زدند

        گيس بريديم و نخورديم نان
        نان نگرفتيم و نبرديم جان

        كس نبرد دستى به ابيات شب
        نور ادب باعث اثبات شب

        كور سزاوار رهى روشن است
        نور تو را در بدن آ بستن است

        آب حيات من و مسكين يكيست
        آيه ‏ى طور و ولى الدين يكيست

        ما و عزازيل و فلك از توئيم
        سائل و خونخواه ملك از توئيم

        تا بكشى دست ورا از سبيل
        موج دگر را بگشايى زنيل

        از سر خوان كرمت دانه ‏هاست
        پيش من آن مرغ همايى فناست

        سايه شدم تا كه شدم مست خويش
        ساغر افتاده ‏ام از دست خويش
         
        نتیجه تصویری برای ساغر شکسته
        باشد اگر عمر من آخر شود
        هر گنهم با تو برابر شود

        سوخته ‏ام تا كه تو را ديده‏ ام
        با سر هر پنجه تو را چيده ‏ام

        چيده ‏ام اما گنهم چيدن است
        راه تو آيا كه نبخشيدن است؟

        شيشه ‏ى افتاده به دريا شدم
        نامه‏ ى بى‏ جوهر و معنا شدم

        بحر وجودم پر امواج بود
        هجمه موج از سره باج بود

        رفتم و رفتم پى آوازه خوان
        با دفى آزاده ولى بى‏ نشان
         
        نتیجه تصویری برای دف
        ديده ‏ام اما گنهم ديدنى ‏ست
        اين گنه آيا كه نبخشيدنى ست؟

        ساكن بى ‏نام نشانى منم
        دلشده يا هر چه بخوانى منم

        باقر رمزی باصر
        ادامه دارد . . .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2