يکشنبه ۲۷ آبان
فریاد شعری از علی بدری
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۰:۳۵ شماره ثبت ۳۶۹۷۷
بازدید : ۴۳۵ | نظرات : ۳
|
|
باز من امشب با یاد تو فریاد میزنم،غافل شدم از خود من هی داد میزنم
باز من امشب با خودم حرف میزنم،سکوت را شکسته فریاد میزنم
شاید حتی بر سر بام برم و جار کنم،همه مردم این شهر را از جور یار آگاه کنم
یا شوم تیز پری،
بهر در به در مردم این شهر شوم نامه بری
بنویسم من چند خط بر برگ گلی،
اما،
چه کنم نیست سوادم که نویسم چند خط،چند خط حتی با خطی بد خط
خطی که در آن باشد همه اسرار دلم،دل عاشق،دل مجنون،دل در به درم
خطی که به آن من بگویم که تویی،شیرین و لیلا و معشوق دلم
باز با این حال من میدانم،دانسته خود را زیر لب مینالم
بعید است بعید است بعید،ذکر روز و شب من عاشق همین هست همین
اما با این حال من با ذکر بعید است بعید،رو به سوی لب تو دارم و امید دارم که بگویی بلی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.