سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نگاه

        شعری از

        منصور دادمند

        از دفتر سپیدار نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۲۰:۱۶ شماره ثبت ۳۶۳۳۰
          بازدید : ۱۰۴۹   |    نظرات : ۴۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور دادمند

        می چکد از چشم من
        چکه به چکه
        یک نگاه در بستر شب
        در آسمان خفته
        در آسمان بی ستاره
        ............
        می بارد بر هر نگاهم یک ناله
        یک فریاد
        به رهایی
        از غصه ها
        دیدن رنجهای پروانه ها
        شاه پرکها
        ...................
        با نگاهم به دل آسمان
        با گدایی با کاسه دستام
        پیش خدا
        می نشیند یک سنگ بر قلب من بی پناه
        می شوم به شکوه به خدا
        چرا دوست داری ناله هام
        می گریند فرشتگان
         با تسبیح اشک من به خدا
        ......................
        می روم به دشت لاله ها
        تا فراموش کنم تنهایی
        تاچشم  خاطره جانفشانی
        دوستان و یاران
        عاشقان
        کبوتران حرم
        ........
        می چشم خاطره آن خونها
         که ریخته شد به عشق خدا
        تا  برویندلاله ها
        به رنگ خون خدا
        ..............
        می درد قلب من در دشت لاله ها
         دشت شلمچه
        هویزه و دشت عباس
        خاطره ها
        خاطره های عهد و میثاق
        به خون و قیام
        میچشم آن خاطره بی سیم چین
        می چیدم مین
         می چشیدم درد سیم خاردار
        میشدم یک فرش خونین زیبا
        با قلبی به وسعت هفت آسمان
        می چشیدم درد سوختن به فسفرها
        آن مینهای روشن به آسمان
        می لرزد زمین
        می کند مین فریاد
        میدویدم به آغوشش
        تا نگرید به بیداد
        میشوم تکه به تکه  
        با نگاه به رضا
        با آخرین تیر فریاد
        با خونهای ناب و پاک 
        بر زمین بی جان                           
        میچینم خنده مین
        خنده خدا
        ........................
        میدویدم با چشمان بسته
        در میان آتش و دود و خون
        در زیرپایم خوابیده بودندسروهای خونین
        میدویدم  تا روم بر دار چوبین
        سرنوشتم بود خونین
        میدویدم با اشک و فریاد
        درمیان تیرها
        در میان بدنهای سوخته
        نخلهای در هم شکسته
        میدویدم در میان تانکهای به فریاد
        با آهنگ جیر جیرکها
        میدویدم با چشمان بسته
        تا احساس کنم لذت پرواز
         هستم یک مرغ سبکبال
         که شکارمیکند
        عشق خدا
        .....................
        می آید اشکهای من
        میسوزاند جان  و پیکرمن
        گرفتارم در برهوت بی جان و پربلا
        میسوزم هر لحظه  به لحظه
        از شرم و حیا
        که کردم خطا
        گناه
        .......................................
        وای بر من
        میترسم از تعریف و تمجید
        که خوانند مرا زیبا و پاک و
        جانباز
         من هستم یک روسیاه
        با احساس دغلکار
        می ترسم از دورویی
        خورد این نشان بر پیشانی
        برود فریادم
         به رهایی
        به تسکین درد و تنهایی..............
        .............................
        می زند ضربه به ضربه
        زمان بی رحم
         با شلاقش بر تن من
        می نگرم بر آسمان
        میجهد از قلب من
        هزاران واژه
        به فریاد
        به راز
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6