عکس بدی در وبلاگ
وبلاگ نوشتم که تو را لینک کنم
با شعر تو آشنا شوم تا کم کم
با موس همین که می زنم بر لینکت
یکمرتبه می کنی تو از سرچم رم
دلگیر نشو صحبت تو حالا نیست
از مطلب بد کند تعجب آدم
انداخت یکی عکس بدی در وبلاگ
در حال شنا میان دریا و بلم
با وضع مزخرف که کمی کرده شنا
بر شن شده نیم خیز با حالت لم
حالا تو نگو که مرد وزن دور و برش
اصلا که سرش نمی شود نا محرم
دیدم پسری گفت که عاشق شده ام
لطفا تو زنم شو که شوم مستخدم
گنجشک وکبوتر همه جفتی دارند
بر گل تو ندیدی که نشسته شبنم
چه فایده دارد تک وتنها باشی
زشت است که دریا بروی بی همدم
دختر به پسر گفت برو ای عو ضی
من ،خرد نمی کنم برایت شلغم!
فوری عصبی شد پسرک داد جواب
خود را بکشم پیش تو با خوردن سم
این قصه یشان سر درازی دارد
هم قصه ی خنده ،است و هم قصه ی غم
از خنده بگویم که بخندی اول
چی دیده دو چشمم بخدا در عالم
ول کن ،تو بگو خودت چه طوری حالا
باید که تو را فقط بچسبم محکم
یک لحظه اگر دور شوم از بغلت
به جان شریف تو قسم نا مردم