می دوم میان خواب ... چشم های تو کجاست؟
سرزمین سهم من ، در هجوم سایه هاست...
ماه یادگار توست ... باتو گل شدن سزاست ...
بی تو قبله ناگزیر رو به سوی ناکجاست
می رسم کنار ابر ، بی تو شب ستاره نیست
بغض لحظه ها شکست ، سرزمین غم گریست..!..
بوسه بوسه شبنمی از گلی چکید و مُرد....
این زیارت این شکوه ، بی ترانه جان سپرد
گونه های ساحلی در هجوم اشک خیس....
دستهای پنجره باز در قنوت کیست؟
پیله بر تنم بباف
شاید از تو جان گرفت
بالهای بسته ام تا ستاره پر گرفت....
من هبوط و من سکوت... از تو بوده هر چه بود ....
قاب چهره ام شکست از صدای این سکوت....
باز هم صدای آب .... اشک های من تو را قطره قطره می سرود...
چشم های تو پل اند ... دست های تو عبور ....
در هجوم سایه هاست ، جاده های سوت و کور
سفره دلم به پاست ، طعم شعر و بوی برف ، با صدای ناب رود...
قله اش سراشک من ...
جوششی به نام عشق ، سنجشی به نام درد ،
خواهشی به وسعت جزر و مد ناب رود...
یادگار درد تو لابه لای قلب هاست
سوز شاعرانه ها لطف داغ ربناست....
اثیری