به نام خداوند صدف
روز و شب جای تو با عکس تو صحبت کردم
همه ی زندگی ام را با تو قسمت کردم
به خیال ام که تو آمده ای تا نروی
لحظه ای در دل خود حس سعادت کردم
سوی این پنجره ها عطر تو را باد آورد
هم به این پنجره ، هم باد بد عادت کردم
چون نگاه تو افتاده بود به حوض یک لحظه
من به ماهی و به آن آب حسادت کردم
دست بر کوبه ی این در زدی و رفتی و من
سالها با در این خانه رفاقت کردم
4 اسفند 93
تقدیم به استاد عزیزم
سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)
تولدتان مبارک ! ببخشید دیر خدمت رسیدم!