يکشنبه ۴ آذر
دستی کنار پنجره شعری از عباس زارع میرک آبادی
از دفتر دفتر سپید نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳ ۲۱:۰۳ شماره ثبت ۳۳۲۰۷
بازدید : ۶۶۱ | نظرات : ۴۰
|
دفاتر شعر عباس زارع میرک آبادی
آخرین اشعار ناب عباس زارع میرک آبادی
|
دستي كنار پنجره
دستي كنار پنجره
ميخواندم به خويش
مي گويدم بيا
آرام و گرم
بي دغدغه
بي ترس از مجادله
مي گويدم بيا
مي خواندم به خويش
از مهر دست او
گرم است جان من
اما دريغ
وسواس كوله بار خاطره ها
بند هزار رشته از اتاق وجود
ميگيردم به خويش
مي گويدم مرو
من مانده بر سر راه
از بندهاي من
كه به پايم نهاده زمان
چون بردگان
با پاي بسته به زنجير و قفل و بند
گويد مرو ، بمان
اين جان خسته و اين روح كم فروغ
شايد كه منتظر دستهاي اوست
همچون سفير عشق
همچون تلالوء خورشيد
بي آنكه در زند
گردد درون اتاق
با خويش مي برد
اين جان خسته را
من نيز مي روم
بي دغدغه
بي ترس از مجادله
آرام و بي صدا
در اين مسير دور
بي انتها
من نیز مي روم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.