يکشنبه ۲۷ آبان
اورژانس شعری از ابوطالب زارع
از دفتر باران نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳ ۱۶:۳۶ شماره ثبت ۳۲۹۲۲
بازدید : ۸۹۱ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب ابوطالب زارع
|
اورژانس
آژیر
وشهری که بی توجه به بودنم
به رفتنم
چراغ سبز نشان می دهد
اورژانس
آژیر
خاموشی ثانیه های آخر
زیر ترافیک سنگین شهر
هضم سریع حادثه دارد
آقا بیدار نیست که من می روم
اورژانس آژیر
آقا...
من تشنج کرده ام
میان سرخی گلوله های پرپر روی شهرم
من مشت به زمین می کوبم
شقایق خواهد روئید؟
جای رقص پاهایم
در میدان آزادی؟
آقا بیدار نیست که من می روم
آقا آژیر نکشید
سرباز به خط نکنید
پنجره می ترسد
دیوار می لرزد
آقا من فقط تشنج کرده ام
این شهر از شخم پدرم هنوز آبستن است
ومن پشت درهای زایشگاه
تولدی دارم
که صبح را به شهر خواهم داد
اشتباه نکنید
آژیر نکشید
آقا بیدار نیست که من می روم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.