يکشنبه ۲ دی
یلدا شعری از ناصر یادگارفرد
از دفتر عمومی نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۳ ۲۱:۵۳ شماره ثبت ۳۲۸۰۲
بازدید : ۵۶۱ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب ناصر یادگارفرد
|
یلدا
آخردلخستگی ها
آغاز دلبستگی ها
وقت شمار جوجه ها
یه روز خوش با سپنتا
جشنی بگیریم با صفا
وقتی می شینه نقره ها
رو تن برگ و شاخه ها
لبریز می شن از سرما
جامه ی سپید رویاها
با ناز میان مهمونای خوب و با وفا
سه نام خوب از اهورا و آریا
سه بانو :میترا ،مینو و یلدا
گیساشون بلند و سیاه
قصه میارن رو لبا
از ننه سرما،خاطره ها
شیرین می شه ثانیه ها
فرهاد میاد شکار کنه این لحظه ها
رنگین کنیم خوان یلدا
با دونه ی سرخ و سیاه
با آجیلا ،شاهدونه ها
همدل کنیم دست و لبا
تا باز کنن این غنچه ها
گونه ها روسرخ کنن گلگونه ها
شادی بدن به خونه ها
حالی بدن به این هوا
یاد بگیرن این بچه ها
از قصه ها و گفته ها
اسم ننه سرما رو لبا
جاری کنه خون یلدا
تو رگای تاریخ ما
تا ضرب بشن شیرینی ها
جمع بشن دلخوشی ها
تفریق بشن دلهره ها
تقسیم بشن عشق بین بچه ها
تا نره این از سرما
پر بشه از نور میترا
تاری و تنهایی ما
جون بگیره روان ما
مینو بمونه خونه ها
تو خونه ی فرهنگ ما
یاد ی کنیم از اون شبا
چه لذتی شور و صفای اون شبا
کرسی دل،گرم و پر از مهر و وفا
دستای شب تا صبح می بافت خاطره ها
هنگام صبح یلدا می رفت از خونه ها
خاتون یغما اما می موند با بچه ها
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.