منزل به منزل عمر ما با چشم گریان میرود
او با دل خونین ما حیران و نالان میرود
این چشمه جوشان ما ، رخشان بی سامان ما
با این همه آزادگی پنهان پنهان میرود
بانوی شاعره خورشید رخشان ندای حق را لبیک گفت و نقاب در خاک کشید و جامعه ادبی شهر اصفهان را ترک کرد . ایشان متولد 1316 در اصفهان بودند و سروده های زیبایی را در عرصه کلاسیک از خود بیادگار گذاشتند .
پیکر پاک ایشان امروز در قطعه هنرمندان اصفهان برای ابد آرام گرفت .
یاد و خاطره شان گرامی باد .
من بانوی رخشان ایرانیم
دو روزی در این دیر مهمانیم
چو اجداد من بود اهل قلم
قلم دست من زد هزاران رقم
نخست از کمالات ایران نوشت
از افکار پاکان و نیکان نوشت
دگر گفت اسرار علم جهان
که تا سر بر آرد میان سران
سپس زد به دریای علم و ادب
که تا نام رخشان بگیرد لقب
اگر بسته ام خویش بار سفر
زمن مانده بر جا هزاران اثر
زمن نام با نام نیکان کنید
همانی که من لایقم آن کنید
بود جای من نزد اهل هنر
که ادراک ما هست بر یکدگر
به بزم منش جای شیون مباد
که من زنده ام چون مه و ابر و باد
یادش گرامی .