يکشنبه ۲ دی
|
آخرین اشعار ناب فاطمه مستوفی
|
من پر از فریاد های شهری هستم/ که سوخته است/ و خانه های کوچکش/ به دست خاکهای تلخی/ مشت شده ست/ من پر از جیغ های زنی هستم/ که آبستن دردهای عظیم رهایی ست/ و دست های نحیف اش را/ به دیوارهای شهرش چنگ می زند/ و امواجی ناموزون را/ بر تن عریان آجرها می کشد/ امواجی که از شریانش/ قلبم می چکد/ چکه/ چکه/ که رشته های اعصاب مرا/ زنگ می زند/ می ریزد/ ذره/ ذره/ من پر از احساس کسانی هستم/ که مرگ را/ هوس آلود و عریان/ می بوسند/ و پر از حس گنگی که/ شهری را در من خراب می کند/ آه سکوت محض قلب خسته ام/ آی سکون آرواره های خندانم/ آه نفرت و بغض های متلاطم/ «مرا جواب دهید!»/ " کدام خانه ی مدفون/ فریاد مرا کشیده است؟"
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.