دستان مادر1393
فرشته ی پنج ساله ی من
در نيمه شب وحشت
زير انفجار وحشی آهن
عروس شدی
چشمان زمردی تو
در من حك شده است
لچك آبی ات در من حك شده است
آيا اين يك روياست
رويا در روياست
با لبهايت بگو
كه دوستم داری
با چشمان زمردين ات بخند
كه دوستم داری
دستان من در خاك
چشمانم پر از خاك
با چشمان زمردين ات بخند
كه دوستم داری
دشت ميلرزد
در انفجاری ديگر
با چشمان زمردين ات بخند
كه دوستم داری
آيا اين يك روياست
رويا در روياست
تو كه آسمان زيبا را دوست داشتی
سايه ی پدر را دوست داشتی
تو كه بذر زيتون ميكاشتی
همه ی ستارگان را دوست داشتی
همه ی ستارگان گريه ميكنند
دشت ميلرزد
در انفجاری ديگر
همه ی ستارگان گريه ميكنند
آيا اين يك روياست
رويا در روياست
تنها برای تو ميگريستيم
با هم ميخنديديم
من صورت خود را ديگر نميشناسم
چشمان زمردی ات در من حك شده
با لبهايت بگو كه دوستم داری
آيا اين يك روياست
رويا در روياست
در انفجار عروس شدی
همه ی ستارگان را دوست داشتی
همه ی ستارگان گريه ميكنند
آيا اين يك روياست
رويا در روياست
همه ی قهرمانان جمع شده اند
همه فرياد ميزنند
ما پروانه ايم
خفاش را می شناسيم
مادر فرياد ميزند
با چشمان زمردین ات
بگو كه دوستم داری
همه ی قهرمانان جمع شده اند
همه فرياد ميزنند
ما پروانه ايم
خفاش را می شناسيم
مادر فرياد ميزند
با چشمان زمردین ات
بگو كه دوستم داری
در فكر ستارگان جنوبی طوفان های سياه می وزد
آيا اين يك روياست
رويا در روياست
اما زمين اميد دارد
قهرمانان زمين اميد دارند
مرثیه ات را خواهيم خواند
پای دار
روباهی ترين شب گذشته است
چشمان زمردين ات می گويند
دوستت دارم
ما پروانه هستيم
مرثیه ات را خواهيم خواند
پای دار