يکشنبه ۵ اسفند
بدون هیچ قافیه ی شعری از حامد خلجی
از دفتر دریا نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ شهريور ۱۳۹۳ ۱۲:۳۸ شماره ثبت ۲۹۴۹۶
بازدید : ۳۹۳ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب حامد خلجی
|
کاش این شعر به سراغم نمی امد
احساس می کنم به تنهایی
به سفری دور می روم
و چمدانی پر از حرف را می کشم
می روم می روم می روم
و جای پایم یکی یکی محو می شود
کاش این اخرین حرفی باشد
که از چمدان سرازیر می شود
و روی دستانم می ریزد
گاهی روزهای هفته را می بینم
که از نوک انگشتانم می چکد
و با من حرف می زند
از دلتنگی ها می گوید
از پنجره های بسته و مفلوک
که همه جا را گرفته است
از تخیلی متروک و مرده
با هزاران معانی گنگ
دست خودم نیست
هر بار قلمی بر می دارم
دردی را در سینه ام احساس می کنم
که روزها و هفته ها
از نوک انگشتانم می چکد
بدون هیچ قافیه ی
بدون هیچ نیتی
حامد خلجی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.