شعر ناب
آن سان که شعر ناب، مرا مست می کند.
کی شاهد و شراب، مرا مست می کند ؟
یک گوشه از ترنم طلعت تبار تار،
چون چنگ در رباب، مرا مست می کند.
یک جرعه، آتشین غزل، از چشمه سار عشق،
در وادی سراب، مرا مست می کند.
یک ذره، از خماری نرگس، به باغ حسن،
تا شهر آفتاب، مرا مست می کند.
یک بیت، از چکامه ی، شوریدگی قیس،
بیش از دوصد کتاب، مرا مست می کند.
در اضطراب موج، به دریای التهاب،
آرامش حباب، مرا مست می کند.
در پیچ و تاب رویش نیلوفر سوال،
ایهام در جواب، مرا مست می کند.
نجوایش نسیم، به گوش گل سحر،
تا بشکفد، ز خواب، مرا مست می کند.
در مطلع سپیده، صبوحی، به کام دوست،
مستی، که شد خراب، مرا مست می کند.
سیمای عشق، تا که به شعری، شود پدید،
بی حد و بی حساب، مرا مست می کند.
از، زاغ پیر و سفره ی، دارالشفای او،
پرواز چون عقاب، مرا مست می کند. *
" آگاه " گشته ام، که در ین غم سرا، فقط،
تصویر شعر ناب، مرا مست می کند.
* اشاره به قصیده ی بسیار فاخر " پرواز عقاب "، زنده یاد حضرت استاد، دکتر پرویز ناتل خانلری می باشد.
" آگاه ".