جمعه ۷ دی
ناخدایی دل شکسته شعری از محمد فروغی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۳ ۱۹:۴۰ شماره ثبت ۲۸۲۸۲
بازدید : ۳۶۴ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب محمد فروغی
|
ناخدایی دل شکسته
کشتی اش در گل نشسته
در میان موج و گرداب
دل به فردایی نبسته
بادبان ها پاره پاره
از دکل هاشان گسسته
مستِ مستند باد و باران
نعره هاشان رعد آسا
گریه هاشان سد شکسته
ناخدا در زیر باران
گوشه ای تنها نشسته
می روند یاران کشتی
مخفیانه دسته دسته
می روند با هرچه باشد
قایقی، چوبی شکسته
کی به مقصد می نشیند
آن که پیمانی شکسته
هم چنان که یک جزیره
روی اقیانوسِ خسته
ناخدا بر قلبِ راکد
در سکوت خون نشسته
غرق خواهد شد به زودی
ناخدا، کشتی شکسته
روح دریا در کمینش
تا ربایدجانِ خسته
ناخدایی با خدایی
عهد و پیمانش شکسته
می رود او سرشکسته
کشتی روحش شکسته
تا بگوید از گذشته
روی در رویش نشسته
آن که در فردای بی او
دل به فردایی نبسته
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.