يکشنبه ۲۷ آبان
بروی سیگارت را بکشی شعری از بهناز لامعی
از دفتر ضربه های تلخ نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۷ تير ۱۳۹۳ ۱۹:۵۴ شماره ثبت ۲۸۱۸۰
بازدید : ۵۴۷ | نظرات : ۳۷
|
آخرین اشعار ناب بهناز لامعی
|
بروی سیگارت را بکشی
و من حسرتم را بکشم روی پنجره
بروی بالا ، دود دود دود
تا انگشتهای سوخته ی مادرت .
مشق می کنم و هی تمام شوم
توی تفاله ها،
وقتی چای مرا سر می کشد .
تا خواب مرا پرت کند زیر کرسی
پاهایم خواب می رود.
من دلم قمار می خواهد _رٍست_
و تو جا می روی هر بار ،
توی معادله ی بی بی و شاه ،
دلم خشت می زند .
سرعت گیر ها ، کم می اوردند رفتنت را .
تو سیگار بکشی و من تمام شوم
بزنم بیرون ،
توی سیاه بازی عینک های افتابی و خیال های مصنوعی،
میخچه شود چشمانم .
خوکها ، گذر نامه نمیخواهند ;
روی کارتن های خواب ، تا می شوند
و عرق سگی شان ، همیشه به راه است .
گیج می روند ،
می افتند روی سر نیوتون ،
تا زمین گیر شود زمین .
هی میپیچند دور گردنم ،
شعر توی کتشان نمی رود .
تا بروی سیگارت را بکشی،
کوله ها مرا بسته اند ...
بهناز لامعی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.