سراسیمه
ما دوانیم
سراسیمه در این بادیه
اما به کجا ؟
پشت آنجا که زمین تکیه به خورشید زده ،،،
چیست آیا که چنین شوق رسیدن داریم ؟
پرتگاهی شاید ،،
که به اعماق سیاهی ها مان ،
می کشاند در دم .
یا که تکرار دویدن ها را
در همان نقطه شروعی دگر است ؟
000
ردیف شعر زیر تقلید شده است که باید ببخشید
بود و نیست
دز دلم نور امیدی بود و نیست
پیش رو صبح سپیدی بود و نیست
رو به دریا های عشق و عاطفه
هر طرف راه جدیدی بود و نیست
فتح اوج قله های آرزو
آن زمان مارا نویدی بود و نیست
قفل های بسته را در دستمان
روزگارانی کلیدی بود و نیست
تا که باشد سایه بان همدلی
در حیاط خانه بیدی بود و نیست
از دکان مهربانی های دوست
دم به دم مارا خریدی بود و نیست
حرمت اندیشه ها آ ن روزگار
دوستی ها را مزیدی بود و نیست
سنت نوروز و میعاد بهار
وه چه ایام سعیدی بود و نیست
پیر من آن سالهای خاطره
فارغ از غمها که دیدی بود و نیست
ای جوان ، از مردی و مردانگی
هر چه گفتیم و شنیدی بود و نیست
کاش می شد گفت روزی اینچنین :
دوره ی زشت و پلیدی بود و نیست