سلام بیکران مسجدسلیمان
نشسته ریشه ات در نفت و قیران
سلام ای شهره در نام و نشانی
سلام سرمایه در جنگ جهانی
سلام ای باوفا، ای دُّر و گوهر
بسی آباد کردی شهر و کشور
سلام ای سینه چاک از بمب و موشک
سلام بر بی بی یان و برج و نفتک[1]
سلام بر نمره یک و جمله چاه ها
سلام ای حسرت قرنی نگاه ها
سلام بر دره هایت غم گرفته
همه تنگ چون دلی ماتم گرفته
سلام ای شیر زخمی پا فتاده
برفته خون ز رگها یأس مانده
سلام بر زخم هایت آسماری[2]
از آن تیر دکل های حفاری
سلام بر دشت هایت گرم و سوزان
سلام بر کارون ات دائم خروشان
سلام بر پارسوماش[3] جاودانی
تن ات مملو ز گنج های نهانی
عروس قصه ها بودی زمانی
زجور روزگار گشتی کمانی
نشاید کس چنین باور گلایه
تن ات مجروح دل ات پرخون چو لاله
شهید اقتصاد روزگاری
مقدس همچو گلهای بهاری
سراپا آبرویی واژه گانه
صبور و استواری عاشقانه
از اول مهد چاه نفت و گازی
به شهرت سرفرازی همچو بازی
اما با تو ندادند دست یاری
تمام کوچه هایت خاک خالی
ز بیکاری جوانان ابر گریان
همه روزت شده شام غریبان
تمام بچه ها با هوش عالی
فقط درمانده اند در یأس خالی
بیا دلگیر مشو ترک ات نمودند
که بعضی ها فقط اسم ات ربودند
یکایک بار خود بستند و رفتند
سراغ این خزان آیا گرفتند؟
امیدوارم که فرداها بیاید
جوانی را دوباره هدیه آرد
بمانند و بسازند و ببینند
دوباره شهره از نام تو چینند
تن ات پوشیم لباس آبادانی
کنی احساس دوباره تو جوانی
دوباره لایق ات گردد ترقی
نبینیم رفته تاراج ذره حقی
قسم بر گوهر سیرت تبارت
به پیش ات مانده و باشیم به یادت
اگر چه عشق تو عشق اهوراست
بدان که خاک تو همیشه پویاست
سلام بیکران مسجدسلیمان
منم ((برزو)) تویی آن بَرد ایمان[4]
[1] - نام بعضی از محله های مسجدسلیمان
[2] - نام کوهی در شرق مسجدسلیمان که نام مخزن نفت آسماری از آن اقتباس گردیده است.
[3] - نام باستانی شهر مسجدسلیمان
[4] - اشاره به معبد باستانی بَرد نشانده واقع در شمال مسجدسلیمان