سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        لبخند مهربانی...

        شعری از

        مریم شجاعی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ تير ۱۳۹۳ ۲۳:۵۰ شماره ثبت ۲۷۴۴۰
          بازدید : ۵۹۰   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مریم شجاعی

        آغوش گرم مادرانه ات
        آبستن زلزله ای ویرانگر است.
        کمی سرد باش...
        قلب بیمارت
        از دود سیگارهایمان سکته کرده
        و این روزهاست که دیگر خاموش شود...
        ریه هایت...
        ریه هایت را  هر روز قطع میکنند
        بمیرم برایت...درد دارد....؟؟؟
        و بیشترین فریاد تو
        از ....
        از سلولهایت است...میدانم....
        میدانم که همه با هم بیگانه اند.
        قهر کرده و عبوس
        پشت به هم میکنند ...
        شرق و غرب و
        شمال و جنوب وجودت را ویران کرده اند.
        گاهی دود میخورند و گاهی حرص.
        گاهی اخم میکنند و گاهی هم فریاد میکشند.
        به سلولهایت لبخند را نیاموختی مگر؟
        خطوط پیشانی که همیشه سمبل فداکاری نیست...
        گاهی به مانند سلولهای تو
        نتیجه ی خساست و حسادت است.
        زمین...کره ی خاکی بیمارم...مادر مهربانم...
        به سلولهایت ...به فرزندانت...
        به من...به او...به آنها
        بیاموز...
        بخندیم...
        و مهربان باشیم با هم.
        تو را به جان زمین...مادرمان...
        بیایید غرور را بشکنیم
        و اعتماد کنیم به هم...
        اعتماد کنیم به هم...
        تقدیم به آنهایی که از اخم دیگران می رنجند و سلولی از سلولهای شاد زمین اند...
        به امید شروع صبح فردا با لبخند به برادران و خواهرانمان...خدا را در چهره ی انسانهایی که میبینیم ببینیم و لبخند بزنیم ...متحد شویم تا زخمی درمان کنیم...خدا را یاری کنیم برای اینکه هیچ انسانی غمگین نباشد...
        دومین سلول شاد و مهربان زمین شما باشید شاید در خیابان هم مسیر شدیم........به امید دیدار.....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6