قصد کرده برود داغ بر این باغ کند /ترک گوید دل من خسته تر از چاق کند
من که لیلا به زر زور به دست آوردم /خون دل خوردم و او را به هوس آوردم
من که با عشق خودم قصد اقامت کردم /رود طغیان زده عشق خجالت کردم
اشک پایان غمم نیست شروع زجر است /رفتن عشق من از دست همانا درد است
باد وزید و شاخه ها را خم داد /آشیان بر من مسکین طلا کم داد
عاقبت قصه من رو به خزانم شد و رفت /تک گل باغ دلم رو به خزانم شد و رفت
من که با روی گلم هیچ ندارم مشکل / مشکل از خاک خراب است ؟ندارم مشکل
تو که با بیش و کمم ساخته بودی جانا /من باقی به چه قیمت تو ربودی جانا؟
تو که با امدنت ترک پدر جان کردی / پس چرا بعد منم ترک به این جان کردی ؟
من که بی تو و تو بی من همچو مردابیم /همچو گل در هوس قطره آبی نابیم
اولین نیست و شاید نشود خاتمه آن / من تو را چشم بگفتم تو نده خاتمه ان
شوق بوییدن تو از دل زارم پیداست /حسرت کاسه خالی ز لبانم پیداست
من تو را دوس....... نزن بر دهنم /چه شود گفتن این راز مگر بد دهنم
تو برو شاد بمان شادی دنیا کم توست /این من و بی کسی و حسرت لیلا کم توست
تو برو فکر نکن بعد تنت هیچ ترم /به خدا غیر تو از هیچ تری هیچ ترم
((سیاوش راد ))