سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 29 دی 1403
    19 رجب 1446
      Saturday 18 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        دو چیز در جهان بی انتهاست: عظمت جهان و حماقت بشر انیشتین

        شنبه ۲۹ دی

        شير و زنجير

        شعری از

        رضا نظری

        از دفتر چهار پاره ها نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۲۱:۱۵ شماره ثبت ۲۶۲۵۷
          بازدید : ۱۸۲۱۸   |    نظرات : ۵۷۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        داستان را دوست دارم...
        كاش قصه گو مي شدم...
        تقدیم به شاعر گرانقدر، بهروز عسکرزاده به خاطر دو غزل بسیار زیبای "آزادی" و "ناسیران" که تا همیشه در قلب و ذهن من خواهند ماند...
        ........................................
        شبح و يك قفس و يك زنجير
        شبح و ناله ي  يك عاشق پير
        ناله ي عاشق پيري ناكام
        در قفس، بسته به زنجير چو شير
         
        گوش كن هلهله ي كفتاران
        در پي اش خيل ِ شغال و روباه
        آن طرف، لاشخوران منتظرند
        بر لب ِ شير ، نبيني جز ، آه
         
        ياد ِ ايام ِ جواني افتاد...
        همه ترسند از اين هيبت ِ او
        -"يال و كوپال و بَر و دوشش را!"
        جمله حيرت زده از شوكت او
         
        ناگهان ، آهوكي شيرين ديد
        سرو  بالايي و ليلا چشمي
        آن چنان بود كه در شير نماند
        نه تكبر ، نه غرور و خشمي
         
        زخمه ي تير ِ دو چشم ِ آهو
        خودْ نگنجيدْ به الفاظ و بيان
        گرچه زخمي ست به عمق ِ دل ِ او
        حسرتي در دل ِ شير است ، نهان
         
        غرق در وادي  صحراي جنون
        محو ِ آن چشم ِ سياه ِ ليلا
        جان ِ او شعله ور و سوزان از
        آتش عشق ِ نگاه ِ ليلا
         
        شير غريّد، نه از خشم، كه شوق
        وحشتي در دل ِ آهو افتاد
        پُر ز ِ غم ، ناله كنان، با خود گفت:
        "غرُش ام، عشق ِ مرا داده به باد"
         
        -لال شو شير كه اين غرّش تو
        مايه ي وحشت ليلا شده است
        لرزشي در دلْ از اين غرّيدن
        چيره بر قامت ِ رعنا شده است-
         
        لال شد شير... نغرّيد دِگر
        رام شد آن دل و آرام گرفت
        روزها مست ِ دو چشم ِ آهو
        در پي اش رفت و از او كام گرفت
         
        شبي از موسم ِ شب هاي بهار
        شير ، خوابيده و آهو به بَرَش
        دشمنان در پي ِ خوابيدن ِ او
        بند آورده و دامي به سَرش
         
        شير، بيدار شد از خواب گران
        ديدْ در بند، خود و ... يار، به خواب
        گفت با خود، كه نغرّم هرگز
        شود آهو به صدايم بي تاب
         
        روبهان ، خنده كنان، گرگان ، مست
        غل و زنجير به پايش بستند
        همه كفتار و شغالان، رقصان
        سر خوش از باده ي نصرت، مَسْتَند
         
        شير با روبهك دوني گفت:
        "گوش با حرف ِ دل ِ شير كنيد
        آهوَم غرق ِ  به خواب است، مرا
        بي صدا در غل و زنجير كنيد"
         
        ناگهان آهوك از جا برخاست
        بي كه در شير، نگاه اندازد
        گفت روباه، كه :" اي شير ببين!
        پُر تكبُر ، چه به خود مي نازد!
         
        كار ِ شاقي كه نكرده آهو!
        شير ِ بيشه به كنام آورده!
        با دو چشم ِ سيه و شهلايش
        ابلهي چون تو به دام آورده!"
         
        شير ناباور و در بهت فرو
        كور و كر گشته و خاموش ، بيان
        سوي ِ يك دخمه در اعماق ِ زمين
        برده شد، تا شود از ديده نهان
         
        سال ها كنج همان دخمه ي تار
        با دل ِ مرده ي خود، مي جنگيد
        ياد ِ او محو شد از خاطره ها
        پاي احساس و دل اش ، مي لنگيد
         
        شَور كردند شغال و روباه
        تا كه از شير، چه سازند، به چشم؟!
        گرگ و كفتار، به هم مي گفتند
        كه :"در اين شير،  نمي بيني  خشم!!"
         
        -"شير را در غل و زنجير كنيم
        مي گذاريم ميان ِ قفسي
        گرچه او در قفس و زنجير است
        شير، شير است، چو دارد نفسي"-
         
        اين چنين است كه شير ِ نر ِ ما
        در قفس ، ناله كنان مي آيد
        يال و كوپال به هم ريخته اش
        پنجه بر روي فلك مي سايد
         
        آهوي ديد ، خميده قامت
        پير و فرتوت، دو چشمش كم سو
        چهره اش... بوي تن ِ او... اي واي!
        خوب بنگر به دو چشم ِ آهو!
         
        چشم ِ ليلاست، دو چشم ِ بي نور
        جگرش خون و لبانش خاموش
        آتشي در دل ِ او برپا شد
        نَشِنيد ، آن همه غوغا و خروش
         
        شبح ِ گرگ ِ جدا مانده  ز  يار
        روي يك قله در آن سوي دگر
        شاهد اين همه نيرنگ و ريا
        -جگري خون شده و ديده ي تر-
         
        اي شگفتا! شبحي  خون گريَد
        بين چه پيش آمده در عالم ِ خاك؟!
        شبح از قله به پايين آمد
        چشم، پُر ، نفرت و رخ، وحشتناك
         
        همه از ترس، به خود لرزيدند
        گرگ و روباه و شغال و كفتار
        شبح آمد ، قفس شير شكست
        بسته شد هر لبي از هر گفتار
         
        شير در چشم ِ شبح مي نگريست
        آرزوهاش، همه داده به باد
        خسته از ناله ي زنجير و قفس...
        شبح اشفته شد و زد فرياد:
         
        "شده اي ملعبه ي گرگ و شغال!
        لحظه اي شير، خدا را ، به خود آ
        شير و اين مضحكه و اين زنجير؟!
        باز كن حلقه ي اين دام ِ بلا"
         
        -شير با خود به سخن آمده است-
        ناله و غم، تو بگو، تا كي و چند؟!
        شير و زنجير ، نيايند به هم
        وقت آن است كه بر دارم بند...
         
        با تكاني گسلد اين زنجير
        ننگ اش آيد كه بغرّد  اينجا
        چشم ِ عالم ، همه حيران مانده
        مي رود شير، به سوي صحرا
         
        روي يك سنگ، به سوي خورشيد
        ايستاده ست و دل اش غمگين است
        غم ِ ليلاي پر از مكر و فريب
        روي جان و دل ِ او سنگين است
         
        شبح ِ گرگ، كمي آن سو تر
        منتظر تا كه بغرّد اين شير
        همچو سنگ است تو گويي اين دم
        مُرده اين شير ِ دلْ افسرده ي پير
         
        غم ِ اين شير دل ْ آزرده ي پير
        تا ابد بر دل ِ من مي مانَد
        -"او نغرّيد چرا؟"- (من گويم)
        شبح اين مرثيه را مي خواند:
         
        "عشق ،اي عامل هستي و عدم
        شير در راه ِ تو شد در زنجير
        اونغرّيد دگر ، تا  هرگز
        نشود غرّش او عالمگير
         
        شير گر غرِِّد و عالم شنوند
        شود از غرش او طوفاني
        همه را غرق كند در وحشت
        بهتر آن ، غم خورد او پنهاني"
         .............................
         
        شير شد آينه ي پيري من
        من در آيينه به خود مي نگرم
        دم به دم ، ناله كنان مي خوانم
        در رگ ِ ثانيه ها مي گذرم...
         
        دهم و پانزدهم  ارديبهشت ماه سال نود و سه
        كرمانشاه
         
        پ.ن.
        براي ارتباط راحت تر مثنوي شبح گرگ (در چهار قسمت) بخوانيد كه مجدد منتشر كردم...
         
        پ.ن.
        مجبورم به زبان حيوانات پناه ببرم...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱۵۹ شاعر این شعر را خوانده اند

        علیرضا آیت اللهی

        ،

        حوریه(دلشید)اسماعیل تبار

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        رضا حمید راد ( احسان )

        ،

        فاطمه نجف زاده

        ،

        رضا نظری

        ،

        حوریه هاتف

        ،

        احمد علی پور

        ،

        الهه انتظاری(شقايق)

        ،

        م فرياد(محمدرضا زارع)

        ،

        فروزان شهبازي

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        سمانه هروي

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        فرید عباسی

        ،

        يدالله عوضپور آصف

        ،

        تاراز (امین افضل پور)

        ،

        زهرا سادات مهاجری

        ،

        فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        میثم دانایی

        ،

        خسرو امینی (امینی)

        ،

        فاطمه رها

        ،

        ارغوان حمیدی

        ،

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        ،

        آتوسا جوادپور

        ،

        محمد علی ایوبی(ایوب)

        ،

        فرحناز راسخ

        ،

        بهنام مرادی ( بهی )

        ،

        مشکوة توکل

        ،

        غلامعباس ریاحی(آریا)

        ،

        آرامش ظهرابی

        ،

        هاشم دانش مایه(دانش)

        ،

        علی اکبر حسینی زاده

        ،

        علی اسماعیلی

        ،

        الهه معین زاده(نسیم شرق)

        ،

        صدف عظیمی

        ،

        حیدر امیری جهمانی

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        مازیار رهروی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مسعود بافقی زاده ( شاعر )

        ،

        مولود پورصفا

        ،

        فرهنگ باریکانی (صالح)

        ،

        شهناز کارگر

        ،

        رحیمه نیکوحرف

        ،

        احسان نظری

        ،

        رامین پورداداشی

        ،

        ناصر ترهنده (یارا)

        ،

        احمد حمیدی راد (سیاوش راد )

        ،

        پژمان ناصری

        ،

        نعیم سپهری

        ،

        جهانگیر داودی

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        سمیه سلطانی(سایه عشق)

        ،

        پگاه دوسته پور(شهرآشوب)

        ،

        رضا یزدی

        ،

        حسن عباسي

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        محسن نصيري(هامون)

        ،

        محمد خسروبیگی

        ،

        علی ناصری(عین)

        ،

        منصور دادمند

        ،

        غزل رنجبر (زهرخند)

        ،

        شکوفه مهدوی (بهارانه)

        ،

        جواد مهرگان مجد

        ،

        عليرضا حكيم بيرانوند

        ،

        ارمان ضیایی فر

        ،

        سیدحسین غفاری

        ،

        تینایاسین

        ،

        باقر اللهیاری

        ،

        ساحل شیدا(ساحل)

        ،

        ناهید معین (پوپک)

        ،

        محسن آریان

        ،

        مینا علی زاده

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        نسیبه حاتمی (باران)

        ،

        طابسین

        ،

        مرتضی کشاورز (تفاوت)

        ،

        زهرااحسانی

        ،

        حمید لاور

        ،

        ابراهیم اشراقی

        ،

        خدیجه زینالی ( مهربانو)

        ،

        غلامرضا مهدوی(مهدوی)

        ،

        شرمینه بهاروند

        ،

        مژگان روحانی

        ،

        فتح الله اوجی

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        حسن نصیری

        ،

        تورج فلاح مهنه

        ،

        ماه بانو

        ،

        محمد دهقانی هلان

        ،

        بنیامین پور حسن

        ،

        بهزاد رستمی

        ،

        محمد علی شیردل

        ،

        سمانه نوری ( میترا )

        ،

        محمد نوزادي

        ،

        مونس ارجمندی

        ،

        خوجه خرسه

        ،

        (نوا)

        ،

        کاک باران کورد ملکشاهی

        ،

        ملیکا راحیل

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        سیاوش پورافشار

        ،

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        آگاه ( بختیاری )

        ،

        بهار تهرانی

        ،

        جهانشاه تاج مرادی

        ،

        جواد مهدی پور ( آزاده )

        ،

        شفق

        ،

        عظیمه ایرانپور

        ،

        فرشید پیکی نرگسی

        ،

        احد نیل چی

        ،

        حمیدرضا کشیتی

        ،

        عباس خوش عمل کاشانی

        ،

        وحید بهجتیان اصفهانی (بهجت)

        ،

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        زهرا سمیعی کوتنایی

        ،

        شیدای نیشابوری

        ،

        سیده نسترن طالبزاده

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        کیوان رادفر

        ،

        میثاق بهنامی

        ،

        حسین راستگو

        ،

        ستاره حیدری

        ،

        مینا فیروز

        ،

        محراب همتی (پرواز)

        ،

        فرزان رادفر

        ،

        مهتا صادق فر(آتش)

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        فریماه اصفهانیان

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        نوید دانایی

        ،

        لاله

        ،

        ابوطالب زارع

        ،

        محسن پاده بان

        ،

        مهدی رستگاری

        ،

        لـــــــــــــــیلا رنجبران

        ،

        محسن افشار نادری

        ،

        فاطمه ضیاالدینی

        ،

        امیدمرادی

        ،

        مریم حسینی

        ،

        فرامرز ریحان صفت (طنازفومنی)

        ،

        اصغر زند

        ،

        سودابه برزگر

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        محسن حامد (باران)

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        مهدي ازوج (هومن )

        ،

        شاهین لقایی(شاهین)

        ،

        داریوش پورافشار

        ،

        نسيم خسرونژادصبا

        ،

        بتول عباسی

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        بهناز رستمي ( شهپر )

        ،

        سمیرا حاجی کمالی

        ،

        آزاده میرکمالی راینی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4