سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        شمع پروانه سوز

        شعری از

        احمد کاظمیان (شهاب )

        از دفتر شهاب نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ ۰۸:۲۹ شماره ثبت ۲۵۳۶۱
          بازدید : ۶۱۵   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد کاظمیان (شهاب )
        آخرین اشعار ناب احمد کاظمیان (شهاب )

        همچو کرم خاکی بی دست وپا
        مانده بودم روی دست خاک دشت
        سر فرود آورد و دستم را گرفت
        تک سواری کز کنارم میگذشت
        او مرا تا جایگاه دوستی
        بر کشید از بستر سرد زمین
        حس شاد مهر ورزی یافتم
        با نوازش یافتن زان نازنین
        تابه اکنون آدمی زادی نبود
        تاکه دستم را بگیرد،راستش
        فکر میکردم همانم من که او
        ازدل و جان،بی ریا ،میخواستش
        مهربانی های بی اندازه اش
        سربه راهم کردو من یارش شدم
        سرو ناز و سو گلی میخواندمش
        لحظه ای که جذب دیدارش شدم
        ازتنور داغ نایش می دمید
        واژه واژه شعله افسونگرش
        در دلم جادو گرانه جا گرفت
        تا بدان سامان که کردم باورش
        باچنین تردستی و افسونگری
        گام کوتاهی مرا همراه برد
        ناگه از بالا رهایم کرد، آه
        لاشه ام پرپر شدو قلبم بمرد
        آن فروزان شمع بزم افروز من
        شعله ای دارد به سر،پروانه سوز
        آه از این شیرینی فرهاد کش
        وای از این لیلی وش دیوانه سوز
        درقمار زندگی باهرکسی
        آمدم نرد محبت باختم
        بخت من شوریده تر از پیشتر
        وارد میدان شد و من باختم
        احمد کاظمیان شهاب
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5