يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر شاهین بهروزی(قطره باران)
آخرین اشعار ناب شاهین بهروزی(قطره باران)
|
خدایا هر دو مون با همیم
ولی هر دو مون دستامون خالیه
باید از کجا شروع شد این زندگی
خودت میدونی
عجب رسمیه
عجب رسمیه
گردش
روزگار
گرفتن تیر سرنوشت
شاید از تو رد شه
یا به تو گیر کنه
اینم شد
چرخش سرنوشت
من از دل خوشی داشتن از زندگی
مگه جز سلامتی چیزی خواستم
همیشه زمین میخوردم از بچگی
تا روی پای خودم واستم ای زندگی
مگه چی به جز حقمو خواستم
تو این دریای پر تلاطم روزگار
فقط دست من شده خالی ای روزگار
قلبم شکسته .. دلم گرفته
رویه نمازم
میکنم دعا ..
.برای اقبال تو که با من افتادی گریه نکن.
گریه کنم من
خدا بزرگه
این دست تقدیر
دنیای برفیم شد تو ابهام
تو روز تقدیر .. خدا نوشته
بدی را کم کن .. خوبی را زیاد
منم تو هفت خان .. روی بعد همین جهان
شب بهاری خدا بزرگه گریه نکن
راه امید هنوز نبسته
تلاش تو عمرم یه ظلم خسته
شاید یه روزی توی بهشتی
که ساخته میشه با هم بمونیم
برو زیارت دلت اروم شه
هرگز امیدت ..به خدات کم نشه
انقدر بخون تا نذرت ادا شه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.