تکثیر می شوم..

        * به نام حضرت دوست *

     تکثیر می شوم

فانوسی در دست..

چشم ها بسته..

اعتمادم به قلب

و

راهی ام..

رایحه ای دل انگیز و سکرآور

می کِشانَدَم..

به فریاد آمده اند ریه هایم ،

به وجد..

رو به رشدی لذت وار می روند، سلول هایم..

تکثیر می شوم

در خودم

برای ِ *تو*

مرا دریاب..

پژمرده ام

بی *تو*.. ..

12/10/92 (تقدیم به عزیزی شده بود) ..

دلشید

     *********************

     خودم

باید "خودم" را ببرم جلوی آیینه

صورتش را پاک کنم

با اشک غسلش دهم

بِکرَش کنم

لبخندی میهمانش کنم

لبی تَرَش کنم

باید "خودم" را از "خودم" جدا کنم

"منی" تازه باید !!

        (بداهه ای *نو* برای سالی *نو* تر)

27/12/92

دلشید..

       **عیدتان همایون دوستان ِ ناب **