سلام به : هرکه از عشق نصیبی دارد
این غزل مربوط به سالها پیشه ولی چون در دنیای مجازی(وبلاگها و سایتها) زیاد مورد استفاده قرار گرفته و متأسفانه تا آنجا که حقیر می داند جز شاعر و ترانه سرای بزرگ-استاد محمدعلی بهمنی- هیچکس به نام سراینده ی آن اشاره ای نکرده، امروز تقدیمتون می کنم تا هم شما بخونید و لذت ببرید و هم حق سراینده حفظ شود.
دفتر عشق تو را بستم نیایی بهتر است
بی تو من با دیگری هستم نیایی بهتر است
قفل و زنجیرم شکست و قلب من آزاد شد
خوب از این بند و بلا رستم نیایی بهتر است
جام قلبم سالها سرشار از نام تو بود
جام را مستانه بشکستم نیایی بهتر است
رفته بودی تشنه ی عشقم کنی بیچاره تو!
با شراب دیگری مستم نیایی بهتر است
ماه من بودی و اکنون در دلم خورشید اوست
او نهاده دست در دستم نیایی بهتر است
برق می زد چشم تو تا در غمت می سوختم
همچو برق از چشم تو جستم نیایی بهتر است
ای که بر بام تکبّر لانه کردی مثل جغد
گرچه بالایی و من پستم نیایی بهتر است
دام در راهم نهادی تا به چنگم آوری
در کمینت تیر در شستم نیایی بهتر است
خواه لیلی خواه شیرین یا زلیخا بوده ای
دفتر عشق تو را بستم نیایی بهتر است
من نه مجنونم نه فرهادم نه یوسف بوده ام
من همان فریاد بدمستم نیایی بهتر است