سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        از دست مردمان روزگار

        شعری از

        نیره ناصری نسب

        از دفتر شمیم پاییز نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲ ۱۹:۵۰ شماره ثبت ۲۴۵۵۲
          بازدید : ۱۰۷۲   |    نظرات : ۱۵۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیره ناصری نسب

        روزگار به ما فهماند که آنچه دیگران می گویند آن چیزی نیست که در قلب هایشان نهفته است

        با این وجود نام خود را کسانی گذاشته اند که شعر می گویند ومی خواهند مردم را درک کنند

        چرا نمی توانیم با انسان بودن خودمان  با زبان دیگران حرف بزنیم

        کجاست آن روشنگری هایی که بزرگان ما به ما آموختند از پندار نیک ، گفتار نیک

        وکردار نیک

        مگر تمام ادیان از جمله دین اسلام بر پایه این سه پایه نیست  دلیل بیاورید

        من دیگر حرفی ندارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم 

         

        ***************************************************

        زبس از مردمان نادل گرانم

        مثال کوهی از آتش فشانم

         

        عجین گشته دل این مردمان سخت

        گنه کردند شدند بدبختِ بدبخت

         

        یکی مومن به ظاهر اهل دین است

        ولی در اندرونش اهل کین است

         

        یکی همسایه ای دیدم چنین است

        بگفتم ای خدا اهل یقین است

         

        خودش در روضه ومنبر فراوان

        به هنگام عزا نالان وگریان

         

        همین شخصی که می زد از خودش جوش

        ندیدم باری او بردارد ازدوش

         

        دل این مردمان از ریگ واز سنگ

        شدم از مردم این دوره دلتنگ

         

        به صد حرف وسخن قانون پذیریم

        ولی وقت عمل قانون گریزیم

         

        ریاکاری شده آیین مردم

        صداقت رخت بربسته شده گم

         

        خدایا این دلم را شاد گردان

        زغم های زمان آزادگردان

         

        ***************************************

        پ.ن

        عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک

         

        کاش تاریخ گذشتگان را می دانستیم تا دیدمان بازتر می شد

        **************************************

        بسرایید دوستان ولی یادتان باشد پندار هر کس دست قلم اوست می تواند بهترین نوشته را به دیگران هدیه دهد  و نیز می تواند قلم را از دست دیگران بگیرد

        **************************

         از اینکه تند رفتم پوزش می خواهم در پناه پروردگار شاد باشید

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3