چهارشنبه ۲۸ آذر
از کنارش می گذریم . . . شعری از مهرشاد احمدی
از دفتر نسل من نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲ ۰۰:۲۶ شماره ثبت ۲۴۵۲۸
بازدید : ۴۵۲ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب مهرشاد احمدی
|
چگونه باور کنیم این همه درد را
آدمک های گرگ شده سرد را
زیاد دیده ایم حاج شریف فیلم رسوایی
که میگفت به به دختر گلم چه زیبایی
بیا اندکی کنار حاجی بنشین
بوسه ای از لبان خسته ام بنچین . . .
یا دختری که به رسم هیس ! فریاد نزد
رام شهوت شدُ از روی ترس داد نزد
میگویی فیلم است و از کنارش عبور میکنی
چرا چشمهایت را به خوابیدن مجبور میکنی
بیا پرده ی فیلم ها را کنار بزنیم
اندکی واقعیت ها را جار بزنیم
دختری که بر اس های عاشقانه دل می داد
خانه خالی بود رفتُ برای همیشه رفت بر باد
پسری که احساس پاکش بازیچه شد
قلب معشوقش برای چندی دریچه شد
مرده بیچاره ای که هر روز می رود سر کار
زنش در آغوش غریبه ای هی می شود خار
قرار هایی که از روز به نیمه شب رسید
حیا هایی که دریده شد اما کسی ندید
و ما باز میگوییم زندگی شیرین ست
همکاری با گرگ ها کار ِ دیرین ست . . .
پ . ن :
ديالوگی زيبا در فيلم رسوايی :
دختره به حاجی :
خدا به دادت برسه معلوم نيست تو دلشون چه پرونده ای واست ميسازن
حاجی به دختره :
نگران نباشيد...خداوند پرونده ای که مردم مينويسند را نمی خواند...خودش چشم دارد...زبانم لال دهن بين هم نيست,
همش فکر ميکنيم که مردم چه ميگويند...
هيچوقت نمی گوييم که خداوند چه می گويد...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.