يکشنبه ۲۷ آبان
آشــــــــــنایـــــــــی شعری از زهرا سادات مهاجری
از دفتر غزال گریزپا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲ ۱۹:۴۵ شماره ثبت ۲۴۴۲۹
بازدید : ۷۲۵ | نظرات : ۱۷۳
|
دفاتر شعر زهرا سادات مهاجری
آخرین اشعار ناب زهرا سادات مهاجری
|
در روز آشنایی من با تو شد پدید
این شادی دوباره و این روزهای عید
از هرچه دیده ام به جهان خوبتر شدی
چشمی که عاشق است نبیند بجز امید
من شاهد تو بودم و تو شاهد که ای؟
اینجا بمان که نیست بجز من تو را شهید
از فرق من که خون تو میریخت بر زمین
معلوم شد که خون تو بوده ست در ورید
تا دوش دوش تو به تماشا رویم و گشت
جانم به پایبوس تو از تن برون پرید
دستی که بود کوته و پایی که بود کج
ما را نبرد سوی تو و راه را ندید
از پای من گذشت و به پایان من رسید
بیچاره من که نیمه ی راهست و مو سپید
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.