يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر علی مردانه (امید)
آخرین اشعار ناب علی مردانه (امید)
|
شبای سرد جدایی،می نشستم تو خیابون
چه خیابونی چه کشکی،سوت و کور مثل بیابون
تو خیابون وجودم هیچ کسی وجود نداره
یکی بود ولی حالا نیست که واسم هدیه بیاره
می نشستم تا ببینم چجوری شد که مثِ باد
تو پیشم نموندی ساده،رفتم از یاد،رفتم از یاد
کوله بار عاشقی رو بردی و ریختی تو دریا
موج دریا اونو پس داد ولی تو رفتی ثریا
دل تو نمی سوزه؟ واسه این کوچه ی بن بست
نمیگی واسه یه بار هم دل به رویاهای من بست
سرمو گذاشتم تو آب،دفتر عمرمو بستم
ولی باز دیدم که جز اون،من خدا رو می پرستم
نفسم بند اومده،تمومی نداره دردم
جز یه زندگی محبت کار دیگه ای نکردم
زندگیم فدای تو فدای همه وجودت
ولی تو بیا و برگرد میمیرم توی نبودت
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.