دوشنبه ۲۸ آبان
|
آخرین اشعار ناب اسامه یعقوبی
|
اومدی وقتی دلم شکسته بود
وقتی که از دست دنیا خسته بود
اومدی وقتی شبام غم زده بود
خورشیدم تو آسمون یخ زده بود
اومدی وقتی ستاره خواب بود
وقتی که نفس برام عذاب بود
اومدی زمستونم بهارشد
غم غصه همه نقش برآب شد
همه چیز ساده و پاک وناب بود
آسمون دل پرازشهاب بود
پس چرا یک شبه ویرونه شدم
رفتی و دوباره دیوونه شدم
رفتی و قصه ما خراب شد
همه زندگیم پر از عذاب شد
تو سفرکردی من آواره شدم
تو گذر کردی من بیچاره شدم
رفتی و چشمم به جاده تار شد
هرچه ساختم تو دلم خراب شد
رفتی اما دل وفاداره هنوز
روح قلبم مبتلا و غرق سوز
رفتی باز برای تو بی تابم
می بینم هر شب تو رو درخوابم
رفتی اما بی تو عاشق تر شدم
س وختم ازعشقت ،خاکسترشدم
اسامه
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.