سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

سراب آرزو

شعری از

اسامه یعقوبی

از دفتر ترانه های خستگی نوع شعر ترانه

ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ۲۱:۵۸ شماره ثبت ۲۳۸۴۹
  بازدید : ۶۳۰   |    نظرات : ۳۹

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر اسامه یعقوبی

اومدی وقتی دلم شکسته بود
وقتی که از دست دنیا خسته بود

اومدی وقتی شبام غم زده بود
خورشیدم تو آسمون یخ زده بود

اومدی وقتی ستاره خواب بود
وقتی که نفس برام عذاب بود

اومدی زمستونم بهارشد
غم غصه همه نقش برآب شد

همه چیز ساده و پاک وناب بود
 آسمون دل پرازشهاب بود

پس چرا یک شبه ویرونه شدم
رفتی و دوباره دیوونه شدم

رفتی و قصه ما خراب شد
همه زندگیم پر از عذاب شد

تو سفرکردی من آواره شدم
تو گذر کردی من بیچاره شدم

رفتی و چشمم به جاده تار شد
 هرچه ساختم تو دلم خراب شد

رفتی اما دل وفاداره هنوز
 روح قلبم مبتلا و غرق سوز

رفتی باز برای تو بی تابم
می بینم هر شب تو رو درخوابم

رفتی اما بی تو عاشق تر شدم

 س وختم ازعشقت ،خاکسترشدم
                                            اسامه

۰
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

موسای من تو به دنبال کدامین خضری اااا گوشه ی چشم تو ابریست پر از آب حیات

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1