اشک و گیتار

سوز اشک و ساز گیتار باز یه عاشق کنج دیوار
داره از غمهاش میخونه با دلی زخمی و بیمار

باز دوباره مردی خسته گوشه ای تنها ،نشسته
گم شده تو اوج درداش از همه دنیا گسسته

اوج:

باز دوباره این صدای بی صدا وغم گرفته
میخونه از این شبای سوت و کور و دم گرفته

می خونه از این عبور و زهر تلخ بی وفایی
از نگاه بیفروغ و روز غمگین جدایی

..................

ازسکوت شوم یار ٌ از دلی که گشته پر پر
از قسم های دروغ ٌ از حدیث پشت و خنجر

از حدیث پست و خنجر

سوز اشک و ساز گیتار باز دوباره کنج دیوار

عاشقی تنها میخونه از برای خواب و بیدار

باز دوباره مرد خسته بی نفس تنها نشسته

قلب پاک و مهربونش زیر بار غم شکسته 

اوج:

باز دوباره این صدای بی صدا وغم گرفته
میخونه از این شبای سوت و کور و دم گرفته

می خونه از قصه عشق که چه ساده بردی از یاد
از تموم خاطرات و لحظه های رفته برباد

....................................

باز به یادت مهربونم گرٌ گرفته همه جونم

گوشه ای تنها میشینم واسه تو آواز میخونم

سوز اشک و ساز گیتار باز یه عاشق مست و بیمار

داره از درداش میخونه از برای خواب و بیدار

سوز اشک و ساز گیتار...