سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 31 ارديبهشت 1403
    13 ذو القعدة 1445
      Monday 20 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        دوشنبه ۳۱ ارديبهشت

        برای سرباز های به گروگان گرفته شده

        شعری از

        سید مهدی نژادهاشمی

        از دفتر زنبق های وحشی نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۰:۱۱ شماره ثبت ۲۳۴۶۲
          بازدید : ۵۵۵   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید مهدی نژادهاشمی

        پشت من گرم به آبادی تو دیگر نیست
         
        نام این مملکت جنگ زده کشور نیست
         
        سعی کردم که جم و جور شود بنیانم
         
        دور این شاه کم آورده نفس لشکر نیست
         
        تلخ کامی دل من حد و حسابی دارد 
         
        زندگی باب دل هیچ کسی آخر نیست 
         
        گذر باد نیافتد به تن آبادی
         
        فصل پاییز سزاوار دل ِ پر پر نیست
         
        سر سرباز سلامت که در این مرز غریب
         
        پشت دلواپسی ِ لب به لبش سنگر نیست
         
        شاعر آشفته نفس رفت پی مملکتی
         
        که درآن بر رگ احساس کسی خنجر نیست
         
        نکش ای خصم به رگهای مسلمانی تیغ
         
        مرگ پایان نگاه ّ دل خون پرور نیست
         
        سید مهدی نژادهاشمی
         
         
         
         
        سرت را بالا بگیر 
        سرباز
        شاید بازی بعدی 
        تو را به سوار نظام سیاه 
        نفروشد
        دست بریده پاییز
        جهان را 
        به پشت پرده ی اردیجهنم نکشد 
        مشت کن 
        پنج انگشتت را 
        سرباز
        دیوار چین هم که باشد 
        با تلنگری 
        فرو می ریزد 
        پرنده هایت را پرواز بده 
        سرباز 
        میراث ِ گِل 
        چیزی ندارد 
        جز همین تن پوش خاکی
        برای تو 
        گلویت 
        منجی 
        فریاد است
        پرنده هایت را پرواز بده 
        سرباز
        عمری ست 
        گرفتار ندانمکاری تاریخی 
        فردا
        میان طاق بلند نصرت 
        گلی از تاریکی و روشنایی 
        نخواهد رویید
        پرنده هایت را پرواز بده سرباز
        پنج انگشتم را 
        لای به لای درب قفس 
        جا نگذارم 
        فردا صبح 
        با بونه ها 
        نیاز به هوای تازه دارند 
        سید مهدی نژادهاشمی
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0