سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      بر میگردم مادر...

      شعری از

      محمد رضا صالحی

      از دفتر مسافر بیابان نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ ۰۷:۵۳ شماره ثبت ۲۱۹۷۰
        بازدید : ۷۸۳   |    نظرات : ۱۰۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد رضا صالحی
      آخرین اشعار ناب محمد رضا صالحی

      یکی از بهترین دوستام ( ولی صادق زاده ) که توی دانشگاه با هم بودیم و تا دنیا دنیاست با هم خواهیم بود، بعد گذروندن دوره ی آموزشی خدمتش، محل ادامه ی خدمت سربازیش شهرِ ماست و خداروشکر یه سال دیگه پیش همیم...

      دیروز ( جمعه ) خونه مون بود و روز خیلی خوبی داشتیم

      وقت خدافظی مادرم گریه کرد

      گفت که آقا ولی هم مثل پسر خودم و ...

       

      نتونستم طاقت بیارم و گریه های مامانمو ببینم و به یاد روزی که منم میرم خدمت همون لحظه براش یه شعر نوشتم...

       

      تو و اشک

      من و تماشا

      هرگز!

      نگذارم غم نشیند به دلت

      اشک غم بر تو حرام است مادر

      تا که هستم تو بخند

      نکند بعد من غمگین باشی

      نکند ببارد از چشم زیبایت قطره ی اشکی

      میروم اکنون

      زود می آیم در برت

      اندکی صبر...

      به سر آید دوری مان

      باشم هرجا یادت مرا همدم

      مادر تو دعا کن بهرم

      دعایت بهترین بیمه روح و جان

      بودنت تضمین عشق

      دعایت عمر جاویدان

      نگاهت مرهم دردم

      صدایت آرامش جانم

      مادرم

      همه ی باورم

      همه ی هستی ام

      تو بخند

      فقط بخند

      لب های زیبایت مزین کن به لبخند

      بگذار گریه سهم دشمنم باشد

      تو که میدانی زود برمیگردم

      پس چرا دلگیری؟

      چرا اشک میریزی؟

      چرا دلهره داری؟

      مگه من طاقت گریه هایت دارم مادر؟

      بخند تا آسوده بروم

      راستی

      مادر من که نیستم خدایم در برتوست

      و همان خدا همراه من است

      پس نباشد جای غم

      تو بخند

      منم میخندم

      خداحافظی سراسر لبخندِ امید

      مادرم دلم برایت...

      دوستت میدارم مادر null

      عشق من خدانگهدار null

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0