تقدیم به روح پاک نلسون ماندلا
درِ زندان جهنم نیست ، بهشت آبادی می خــواهد
سیه رویان در این حرمان ، سرود آزادی می خواهد
***
به دار آویختن ظلم است ، شعارِ دل پناهی نیست
به تیر انداختن هر گز ، دلیل بی خدایی نیســـت
***
عدالت تشنه ی باران ، و دریا اشک می بارد
زمین بی تاب گلها شد ، جهنم درد می کارد
***
اگر دنبال دنیایی ، بخور بشکن حقایــــــق را
تو عمرت در تبه کاری ، هدر شد در دقایق را
***
زمین آباد کن هر دم ، بکار آن بذر خوشبختی
نکن ریشه گلی لرزان ، اگر با عدل دل بستی
***
جهان ماندلا سر داده ، و نلسون چهره اش تاریـــــک
تو زندان خوابِ مرگش دید ، و راهش در وطن باریک
***
تو افریقا تک وسنگین ، کلامش می تراود گــــل
به عدلش دین می نازید ، دلِ رحمش شده سنبل
***
همه در سوگ او غمگین ، نه آن چهره نه آن چشمان
پیامش ردِ پایی شد ، زبان درمان بیمـــــــــاران
***
ستم کردند به این رهبر ، چه دیدند از ستم کاری
یه عمری در به در کردند ، تو زندان های بیگاری
***
خدا با عابدان بوده ، پیامِ نصرتش گفـــــته
هنر می بارد از آفاق ، فرج در غربتش خفته
***
به کرسی تکیه ها شل هست ، به همنوعان خودت بسپار
تو انسانی و او انسان ، مصفّا کـــــــــــن دلت از زار
***
سیاهان در به در بودند ، و بوی رنج می آیـد
خدا جان آفرید از گل ، به سوی گنج می آید
***
مشیت از نگارِ اوست ، فقط او روح گردان است
بجز الله صلاحی نیست ، بگیرد تیغ برّان است
***
بکن از دار خود خواهی ، که تاجِ سلطنت بیمار
وفا دار خدایش نیست ، خیانت باز هر دربـــار
***
زر و زیور و امضایت ، همانا رنج باریــــــده
و روحت وقت مردن را ، هزاران درد بوسیده
***
نماز وروزه ات رفته ، نشان از عشقِ دنیایــــــــت
بساز این دل در این فرصت ، ببند آن زخم هر پایت
***
کلام آشنا تلخ است ، غرض داره و دیناری
تحقق بار سنگینی ، بپرس از در و دیواری
***
خمینی باش و ماندلا ، تو قلب دلبران بنشیــن
وطن رنگین کمان کردند ، به نام پاک هر آیین
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 15/09/1392