سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        تقدیم به روح پاک نلسون ماندلا

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر کابوس وحشت نوع شعر بحر طویل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۲ ۱۳:۱۱ شماره ثبت ۲۱۰۲۴
          بازدید : ۱۱۸۳   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        تقدیم به روح پاک نلسون ماندلا

        درِ زندان جهنم نیست ، بهشت آبادی می خــواهد

        سیه رویان در این حرمان ، سرود آزادی می خواهد

        ***

        به دار آویختن ظلم است ، شعارِ دل پناهی نیست

        به تیر انداختن هر گز ، دلیل بی خدایی نیســـت

        ***

        عدالت تشنه ی باران ، و دریا اشک می بارد

        زمین بی تاب گلها شد ، جهنم درد می کارد

        ***

        اگر دنبال دنیایی ، بخور بشکن حقایــــــق را

        تو عمرت در تبه کاری ، هدر شد در دقایق را

        ***

        زمین آباد کن هر دم ، بکار آن بذر خوشبختی

        نکن ریشه گلی لرزان ، اگر با عدل دل بستی

        ***

        جهان ماندلا سر داده ، و نلسون چهره اش تاریـــــک

        تو زندان خوابِ مرگش دید ، و راهش در وطن باریک

        ***

        تو افریقا تک وسنگین ، کلامش می تراود گــــل

        به عدلش دین می نازید ، دلِ رحمش شده سنبل

        ***

        همه در سوگ او غمگین ، نه آن چهره نه آن چشمان

        پیامش ردِ پایی شد ، زبان درمان بیمـــــــــاران

        ***

        ستم کردند به این رهبر ، چه دیدند از ستم کاری

        یه عمری در به در کردند ، تو زندان های بیگاری

        ***

        خدا با عابدان بوده ، پیامِ نصرتش گفـــــته

        هنر می بارد از آفاق ، فرج در غربتش خفته

        ***

        به کرسی تکیه ها شل هست ، به همنوعان خودت بسپار

        تو انسانی و او انسان ، مصفّا کـــــــــــن دلت از زار

        ***

        سیاهان در به در بودند ، و بوی رنج می آیـد

        خدا جان آفرید از گل ، به سوی گنج می آید

        ***

        مشیت از نگارِ اوست ، فقط او روح گردان است

        بجز الله صلاحی نیست ، بگیرد تیغ برّان است

        ***

        بکن از دار خود خواهی ، که تاجِ سلطنت بیمار

        وفا دار خدایش نیست ، خیانت باز هر دربـــار

        ***

        زر و زیور و امضایت ، همانا رنج باریــــــده

        و روحت وقت مردن را ، هزاران درد بوسیده

        ***

        نماز وروزه ات رفته ، نشان از عشقِ دنیایــــــــت

        بساز این دل در این فرصت ، ببند آن زخم هر پایت

        ***

        کلام آشنا تلخ است ، غرض داره و دیناری

        تحقق بار سنگینی ، بپرس از در و دیواری

        ***

        خمینی باش و ماندلا ، تو قلب دلبران بنشیــن

        وطن رنگین کمان کردند ، به نام پاک هر آیین

        ***

        جاسم ثعلبی (حسّانی) 15/09/1392

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4