پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر ژيلا شجاعي (يلدا)
آخرین اشعار ناب ژيلا شجاعي (يلدا)
|
اين نيست رسم عاشقي اي يار
ما را عاشق كني و نيايي سر قرار
اگر باشي هم پيمان با من زار
شوي مرهم براي تن تب دار
بدان دل هوا خواه تو باشد
به قلبم آتش عشق تو باشد
تو دستت مرهم است اي يارم
نگاهت پر رحمت است اي يارم
اگر چه از سنگ باشد قلب تو
وليكن دل باشد در طلب تو
تو رخي چون ماه داري
به شام سياهم نور مهتاب داري
صداي تو مست و غزل خوان
براي منه عاشق بُود جان
تو خود گفتي عاشقم باش
ميان اين همه همدمم باش
به قول خود يارم نماندي
غريبه را بر ما ترجيح دادي
ز دستت مي كشم چه ها يارم
ولي مشتاق ديدارت نگارم
نفس با تو در سينه دارم
به عشق تو، من اميد دارم
اگر عاشق شدم پيشم نماندي
مرا در رنج تنهايي گذاردي
وليكن من مشتاق نگاهت
فداي چشم و ابروي ماهت
اگر بشنوم روزي صدايت
دل و جان را كنممن فدايت
به صد شوق آيم من ديدارت
كنم جان را خاك زير پايت
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.