يکشنبه ۲ دی
|
آخرین اشعار ناب محمد رضا صالحی
|
من عاشق شدم، او عاشق شد
من مردم ، او زنده شد
دنیا با من دشمن، با او دوست شد
دنیا برای من زشت، برای او قشنگ شد
نصیب من گریه، نصیب او خنده شد
قسمت من هجر، قسمت او وصل شد
خنده از من زشت، از او برای همه زیبا شد
مِهر از من تنفر، از او برای همه دلنشین شد
اشک های من، جوابش خنده مردم شد
اشک های او، جوابش غم های مردم شد
فریاد من، بی صدا و خاموش شد
فریاد او، طنین انداز در عالم شد
رفیق من، تنهایی شد
رفیق او، همه عالم شد
بین نگاه من و نگاه او فرسخ ها فاصله است
بین دل من و دل او زمین تا آسمان فرق است
از نگاه او، خدایم مرا زشت آفرید
از نگاه من، خدا همه را زیبا آفرید
خدا چه با انصاف اند بندگان زیبارویت
خدا کجایند بندگان زیبا دل و خوبت
خدا باشد دیگر نمی گویم
دیگه حرف حق نمی گویم
باشد خدا دیگر سکوت میکنم و صبر
باشد خدا؛ ولی نه از عشق، از جبر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.