جنگِ طف 13 شجاعت و حمله ی امام سجاد (ع)
کوفیان دل هایشان چون سنگ شد ، اخذ بیعت از حسین کم رنگ شد
کوچ کردند شاهدان با افتخا ر ، رسم کردند گنبدِ عشق و مـــــــزار
هر کدام با خاطره دل باختند ، قله ی پیروزی زیبا ساختــــــــــــــند
زخم کردند ارتشِ سرخِ یزید ، اعلان کردند صفتش دیو و پلــــــید
دلِ سجاد از خطر آگاه بود ، از نیک مردان با پدر همراه بــــــــــود
در کربلا عابد چه بیماری کشید ، سویِ بابایش به تنهایی خـــزید
گفت آماده شدم بهرِ نبرد ، طاس و شمشیری بده جز من نگـــــــــرد
ما دوتا ماندیم و میدان و جهاد ، رخصتی ده تا بکوبم آن عنــــــــــاد
درد دارم از مریضی خسته ام ، راهِ چاره در ستیزی جســــــته ام
جان زهرا راه را بر من گشای ، دلم جوییده صفا با آن خــــــــدای
زود آمد عمه با آه و فغان ، در اسیری مردِ دل با من بـــــــــــــــمان
این همه اطفال قاصر در سفر ، تک و تنهایم مسیرم پر خطــــــر
ریخت از غم اشکِ زین العابدین ، گفت ای زینب ستمگرها ببیــن
دور تا دور حرم دیوار و دود ، قصدِ جان پدرم خواندند چه زود
با شهامت سوی میدان پا نهاد ، عمه اش غش کرد و سر راهش فتاد
وصفِ صحنه در سرودن خیلی سرد ، کاش بودی نزدِ میدانِ نبرد
مصحفِ قرآن حسین را باز کرد ، سوره ای از متن آن آغاز کرد
انما الارض ترثها الصالحــین ، ما سکنها غیر ناس العابدیــــــــــــــن
جان دل با عمه ات ماندن صلاح ، سر زمین بی ما نمی شد در فلاح
وقتی جان می دهی در راهم شهید ، بی تو بابا بوی نسلم ناپدیــــــــد
آن تویی فانوسِ دیدِ شیعیان ، بی پدر سجاد می لرزد جهـــــــــــــان
می رسد مهرِ امامت دستِ توست ، با دعایت راز کن عشقِ نکوســـت
جاســــــــــــــــــــم ثعلبــــــــــــــی ( حسّانـــــــــــــــتی) 06/09/1391
منتظر سروده ی بعدی جنگِ طف 14 شجاعت و شهادت امام حسین (ع)