جمعه ۲ آذر
پیش از آنی که روم با دل خون در برشان شعری از علی قیصری
از دفتر عسل نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۲ ۰۷:۳۶ شماره ثبت ۲۰۲۵۲
بازدید : ۶۴۵ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب علی قیصری
|
پیش از آنی که روم با دل خون در برشان
سبدی غنچه بچیـــــــدم ز گل منظرشان
تا بداند که درین لحظه ز مستی شده ام
عاشق چشم و لب و سینه ی چون مرمرشان
ز سر عشق و هوس بی خود و بی دل بشود
هر که بیند ذره ای زآن تن مه پیکرشان
حرف ناگفته به دل دارم و راهم ندهند
که بگویم همه را یکشبه در محضرشان
یارب از روی تدّبر تو دری را بگشـــــــــا
تا که مستم کند از باده ی در ساغرشان
گلی از باغ بهشت است و گمانم که خدا
کرده با دست خودش از همه زیباترشان
ترسم آخر همه را مست و هوایی بکند
بوی زلف عسل و روسری بر سرشان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.