چندرباعی و دوبیتی واره ...
بیچاره دلم همیشگی غم دارد
چندیست که شورش محرم دارد
منصور که رفت جزطنابی نگرفت
اما دل من گلوله ای کم دارد
****
ایکاش دوباره رسم و عادت میشد
افسانه کودکی حکایت میشد
گفتیم که قهر تا قیامت گاهی
اما چه قدر زود قیامت میشد
***
گاه تلخ است کلام من وگه شیرین است
همه ی سر نخ نابودی من در این است
تا زبان سرخ شود طاق دلم میلرزد
آنچنانی که سرم بر بدنم سنگین است
****
دیروز میان موج خون رقصید م
تا اوج حماسه لاله گون رقصید م
آن کوزه شکست کز دم جانسوزش
چون صوفی مست سرنگون رقصید م
****
شمعيم به راه باد خاموش شديم
چون برگ بنفشه اي سيه پوش شديم
جا نا تو عجب نيست ز ما بي خبري
از خاطر دوستان فراموش شديم
*****
تفسیر حباب است صفای دل تو
انگار نبوده ام کمی ، قابل تو
هر بار مسیج های من برگشتند
قربان تو و شماره ی باطل تو
****
اي دوست زجور چرخ دلگير شديم
در دست زمانه سخت زنجير شديم
ديروز كه رفت ما جواني داديم
امروز بيا كه هر دو تا پير شديم
***
يك پنجره عشق بود پر معنا بود
يك گستره مهر بود چون دريا بود
او بهر كسان اگر يكي بيش نبود
بهر دل من هزار و يك دنيابود
***
خانه اي در دل ما ساخت و رفت
تار و پودش همه پرداخت و رفت
تا كه پرسيدم از او نام تو چيست
چادري روي سر انداخت و رفت
*****
عمری دلم ز داغ عزایش کباب شد
وز رحمتش حوائج دل مستجاب شد
کاش آن زمان که سربرسد موسم حساب
سر بر کند حسین و بگوید حساب شد
***
گاه تلخ است کلام من وگه شیرین است
همه ی سر نخ نابودی من در این است
تا زبان سرخ شود طاق دلم میلرزد
آنچنانی که سرم بر بدنم سنگین است
****
مهتاب گرفتار و غزل خوان تو بود
اشعار سپید بسته ی جان تو بود
عمریست همین زلال کارون جنوب
تفسیر قشنگ رنگ چشمان تو بود
****
====
سپاس از حضور پرطراوت مهر منیرتان..