جنگِ طف 1
شور و شوقِ کربلا بیدار شد ، یادوار سروران تکرار شـــــــــد
در همه جایِ جهان آوازه خوان ، جامه ی مشکی زده جان دلبران
عاشقِ بوی گلاب و یاسمین ، در عزایی شب زده ایران زمیــــن
همه جا یارانِ حق دل باختند ، شبه و تشبیه و مسیری ساختند
دل در ایامِ عزا داری چه پاک ، شیر درنده شده یک ذره خاک
همه در مهر حسینی زنده اند ، در مزارش نام او را خوانده اند
این حسین ابنِ علی المرتضی ، بدر نازِ بنت سید المصطفـــــــی
از تبارِ هاشمی اصلِ قریش ، با رسولانِ دگر هم قوم و خویش
بحث از جایی دل آغاز می کند ، ریشه ی فتنه دل و ناز می کند
ابن عبد الله شده فخر الامین ، گوهــــری پیشِ رئوسِ راشدین
دعوتی از راهِ حق دریافت کرد ، بهر انصاف و عدلت یافت کرد
تاج سرور از کمالاتش گرفت ، نزدِ کوهِ نور اوقاتش گرفـــــت
گل در این دشتِ غریبان آفرید ، بت زبت خانه ی دیوان را کشید
نام وی در سرزمین آمد به جا ، با امانت داری و صدق و وفـــــــا
او هزاران درد دنیا را شناخت ، لحظه ای از یاد حق غافل نباخت
با کرم پیچید ابو سفیان را ، سخت آزرده شد از اعـــــــــــیان را
با امیرم دشمنی کرده یزید ، آن خصال خوب رهبر را ندیــــــــــد
نبی در خانه علی را کاشتــــه ، چون گلی زیبا صفت پنداشـــــــــته
خوب روییده علی در محفلش ، همه جا سرو و چه زیبا محضرش
رسم حق پنداشت عشقِ پاک را ، شوهری جز او نجست افلاک را
این درخت ناب شاخه تر زده ، ناب فرزندان دلیران ســـــــــــر زده
از حسن بگذشت جنگ و دلفریب ، چونکه دستورش رسید از بهر غیب
صلح با عفریتیان دل باز کرد ، راه جنگش با حسین آغازکـــــــــــــــرد
نامِ زیبای امامت شد پدید ، بعد از آن سم دادنِ داداش رســــــــــــــــید
کفر و استکبار قصد حکمران ، کوفتند دیوارِ سختِ عابــــــــــدان
قصد آنها ذلّت و تسلیم بود ، لیک یارم سرور تعلیم بــــــــــــــــود
رد نمود آثارِ بیعت با یزید ، با مریدانش سفر در دل بـــــــــــــرید
عدّه ای در کوفه مهر افراختند ، همه جاهایِ عراق گل کاشتنــد
علتِ جنگ و شهادت این چنان ، در کتابِ مقتلِ یاران بـــــــخوان
اجرکم مقبول = منتظر سروده ی جنگ طف 2 باشید
جاسم ثعلبی (حسّانی) 26/08/1391