سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        یکی را دوست می دارم

        شعری از

        حسین وفا (آسمان آبی)

        از دفتر عاشقانه ها نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۹۲ ۲۳:۱۳ شماره ثبت ۱۹۷۸۳
          بازدید : ۶۷۶   |    نظرات : ۵۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین وفا (آسمان آبی)
        آخرین اشعار ناب حسین وفا (آسمان آبی)

        صدای ارسالی شاعر:

        بنام خدا

        پنجمین شعر من در «شعر ناب»:  یکی را دوست می دارم 

        تاریخ درج : 8 ابان 1392

        تاریخ نگارش شعر :  اسفند 1390

        حتما شعر و ترانه « یکی را دوست می دارم » را شنیده اید

        ترانه ای غمگین و نومید

        من این شعر با تاسی از آن شعر سروده ام. اما با حس عاشقانه .

        در واقع آن شعر غمگین را به یک شعر باطراوت و گرم تبدیل کرده ام ..

        امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد 

        (( فقط یادتان باشد قبل از خواندن گزینه پخش موزیک را از پایین صفحه فعال کنید تا یک موزیک بیکلام فوق العاده زیبا و خاطره انگیز شما را همراهی کند.

        مطمئن باشید در انتخاب موزیک خوش سلیقه هستم nullnull هرکس موزیکهای مرا از دست بدهد ضرر کرده nullnull ))

        *************

        یکی را دوست می دارم

        که او با شوق بسیاری

         ز احساسم خبر دارد

        نگاهش میکنم سرشار

        که غافلگیرش کنم

        ولی او با نگاهی مست

         مرا دیوانه می سازد

        و شوری نو می اندازد


        به برگ گل نوشتم من

         که تو دنیای من هستی

        و او با خنده ای گل را

        به گیسوهای خود آویخت

        و عشق خود به قلبم ریخت


        به مهتاب گفتم ای مهتاب

        برو سویش زمان خواب

        ز قول من بگو بی تاب

        که او را دوست می دارم

        در آن دم هاله مهتاب

        به روی منزلش افتاد

        نگار از بسترش برخاست

        و با قلبی پر از احساس

        هوایم بر سرش افتاد


        صبا را دیدم و گفتم

        صبا برخیز و راهی شو

        بگو نازش خریدارم

        و او را دوست می دارم

        صبا بی وقفه راهی شد

        برایم تکیه گاهی شد

        از اینجا تا بدانجا تاخت

        پیامم را به او انداخت

        و او با خود کند نجوا

        بدون غصه و پروا

        تویی که دوستم داری !!!

        من از این عشق خبر دارم

        و خود دیوانه و شیدا

        تو را دوست می دارم !!!

         ز هر افسانه ای برتر

        ز هر عشقی مقدس تر

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4