يکشنبه ۲۷ آبان
سرای سالمندان شعری از مینا محمودی
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۹ ۱۵:۱۴ شماره ثبت ۱۹۶۶
بازدید : ۱۹۹۸ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب مینا محمودی
|
سرای سالمندان
درآن آیینه ی پیرشکسته
نگاهش پرزحسرت روح خسته
خودم را دیدم وفردای خودرا
غمی از حسرتش بردل نشسته
زدل آهی کشید ازدرددنیا
ازآن دلگیر جا ی تنگ وبسته
مگر این
غیر فرداهای من بود.؟
به او گفتم بگوید از گذشته
اماجز آه او چیزی ندیدم
دردل را به روی غیر بسته
سکوتش سخت سنگین بودوگویا
به عکس قاب کهنه خیره گشته
چروک دست وپیشانیش میگفت
امید از زنده بودن هم گسسته
خداوندا چگونه زیست باید؟
که درپایان نباشم دل شکسته
عبور ما چه سان باشد از این راه؟ رها از بند غم باشیم ورسته
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
Guest
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.