سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        یک گل نیلوفر...

        شعری از

        حسین دلجویی

        از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۲ ۰۹:۳۳ شماره ثبت ۱۹۰۸۳
          بازدید : ۷۴۰   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین دلجویی

         

        توی این شهر بزرگ

        پیش مواج همین رود عظیم...

        از فراسوی همین پنجره ی شعر وکلام...

        زیر پرتاب نگاهم دشتیست...

        که در آغوش درختان خفته ست...

        نسترن بید اقاقی سنجد و گل لاله و نیلوفر  و یاس...

        همه در پویش و بار...همه در گیر بهار...

         

        ***

         

         

        در سراپرده ی دشت

        رود سر زنده و سبزی جاریست

        که دل و کام  همه رهگذران ،

        ا ز تکاپوی زلالش ، آبی ست...

         

        ***

         

        در طلوع مهری،در خزانی دلگیر

        سالها پیش از این ،

        دست این رود زلال

        دانه و بذر گیاهی باشوق

        هدیه بر ساحل کرد...

         

        ***

         

        ساحل آغوش خودش را واکرد

        دانه در مامن او ماوا کرد...

        شانه ی  باد وزید

        شبنم شوق چکید

         سینه ی دشت دمید

        ابر و باد و مه و خورشید و صداقت همگی

        مثل پروانه به گردش بودند

        کم کمک دانه جوانه زد و آغوش گشود..

        دست پر پیچک او دور صنوبر پیچید..

        تا شکوفا شد و نیلی به صف گلها شد...

        یک گل نیلوفر...

         گل نیلوفرآبی وا شد...

         

        ***

         

        شانه هایش نم نم، شا خه هایش کم کم...

        حجم ساحل ز نگاهش همه مهتابی کرد...

        زیر تن پوش اقاقی،سنجد

        در هیاهوی همان یاسمن ولاله و یاس

        قد کشید و همه عطر آذین کرد..

        از گل و شبنم و عشق

        همه جا رنگین گرد..

         

        ***

         

        جلوه ی شور و نشاط آن دشت

        باعث رونق آن ساحل گشت...

        هر طرف عطر حضوری می داشت

        هر طرف جلوه ی نوری می کاشت..

        مهر بود و هدف و نور و پیام

        شعر بود و سخن و شور وکلام...

        زندگی لیک سری دیگر داشت

        روح آن رود چها در سر داشت..

         

        ***

         

        قسمت اول «نیلوفر آبی»

        بماسبت سالروز چاپ مجموعه ی اشعار

        مرحومه نیلوفر کرمی عزیز...

        روحش شاد و یادش جاودان..

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1