سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        یک حقیقت!

        شعری از

        اندیشه شاهی

        از دفتر اندیشه شاهی نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۹ ۱۱:۲۹ شماره ثبت ۱۸۶۵
          بازدید : ۸۶۰   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اندیشه شاهی

        دیروز با سربازی بودم که به من نگاه داشت
        امشب با سیاست مداری هستم که برایم از قدرت اش تعریف میکند
        و به گوشم اهسته اهسته میگوید که دختر تو چه زیبایی، پستهان‌هایت با آفتاب صبحگاهی بازی می‌کنند
        بالا می‌پرند
        مانند خوشه‌های انگورند و کشتی‌های هوایی بی‌لنگر
        وقتی مطبخ‌ از یادبرده
        که او بر خاک قدم بر می‌دارد.

        شبی یک جنرال برایم میگوید که دختر! پستانهایت پیاده‌رو تکان می‌خورد
        با صندلش
        که حکیمانه می‌رقصد
        هی دختر این تاج‌گل محو گرگ و میش را بر سر کن
        انگار نه انگار دسته‌ای از دختر مدرسه‌ای‌ها که می‌شتابند
        به کلاس‌هایشان برسند و تو را در راه تنها نگذارند برو زود.

        میدانی سربازان این قبیله پستانهای دخترا را بریده اند و...
        با زنبق‌های دره که می‌پژمرد در منخرینشان،
        پا به کشتارگاه می‌گذارند
        و سر های دختران را در درختها اویزان کرده‌اند
        و پسرهای جوان سرکش هنوز بر چوبه‌های دار خویش تاب می‌خورند
        خم‌های خون‌اند همه شان برای ناموس،
        یک زن جلادی
        که دستکش از دست در می‌آورد
        اما گیسوانش می‌لرزد
        چون اوراقی موحش
        قرقاولی با چشم‌های نومید خیره‌ نگاه می‌کند
        بازار، رنگ‌هایش را مثل یک نقاش ترکیب می‌کند
        زیر طاقی ایستگاه قطارش
        آن‌ها پشت پنجره دختران را با تن برهنه دیدار می‌کنند

        زنی نیمه شب فریاد میزند که گم‌شوند مردان! گم‌باد بیدادشان!
        این‌جا قلمرو زنان است
        پرسشی درکار نیست
        انگشتان زیبا در دریایی کثافت مردان غوطه می‌خورند
        که ماهی‌ها در آن شنا می‌کنند
        چانه‌ می‌زنی بی هیچ خجلتی
        احساس می‌کنم به سالن رقص اوهام قدم نهاده‌ام
        مردان نمی‌دانند
        نمیدانم اخر این جنرال و سیاستمداران چه روی می‌دهد در این جهان
        وقتی درهای اداره‌ها را به روی خود قفل می‌کنند.
        نمی‌شناسند رنگ بلدرچین را

        و جهانی را که بیرون تخم‌ها زاده می‌شود

        و هر زن با اشکهایش لعنت میفریستد.
        می‌خواهم وزن دسته کبکی را امتحان کنم
        احساس می‌کنم در قفسی بزرگ خوابیده‌ام
        چشم‌های پرنده‌ها،
        زن را سحر می‌کنند با نگاه خالی‌اش
        جشنی‌است انگار در روز همه‌ی ارواح

        ساعتها می‌‌نوازم گیتاری و یا پیانوی که در ان هم غیر از درد دیگر چیزی نیست.
        نگاه میکن که گیجی بر می‌بالد،
        اتاق تشریح آراسته می‌شود
        به‌سرعت بازار تهی‌خواهد شد
        چنان جهان پس از طوفان که زنان قتل عام میکند این همه مردان لامذهب را.
        سکوت ژرفی خواهد بود
        و بوی امعا و احشا،
        زنان می‌روند
        ترشرو می‌روند.

        من دیگر میتوانم بدون هراس با توپ‌های بیلیارد بازی کنم
        و پرهای درخشان شاهین در خورجین روشن میشود.
        خرید انجام شد / زن ازاد میشود و من برای همه شان گل یاس هدیه میکنم.
        خرید تمام شد زنان می‌روند
        و من تنها بیلیارد بازی میکنم/و ماتیک‌هاشان را نو می‌کنم
        شعله‌ور

        مثل ضیافت فانوس‌های چینی در بازار امروزی که نمیخواهم دیگر سرپوشیده باشد

        اندیشه شاهی.

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        میثم الهی خواه(قاصدک باران)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3