چهارشنبه ۲۸ آذر
خاطرات کودکی شعری از کریم لقمانی سروستانی
از دفتر s@rv نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۸۹ ۱۵:۴۷ شماره ثبت ۱۸۴۹
بازدید : ۱۲۳۰ | نظرات : ۱۸
|
دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی
آخرین اشعار ناب کریم لقمانی سروستانی
|
خاطرات کودکی رویا شُده ، جای پندو غصه دردلها شُده بچه بودم یاد آن دوران به خیر، کارمن اصلا نبوددر کار خیر بچه بودم درکنار بچه ها ، کارمان آزاربوددر کوچه ها سینما رفتن بجای مدرسه ،نمره ی صفرِ حساب و هندسه این معلم ها زدستم درعذاب،میشدند ازکارزشتِ من کباب چوب ترچون میزدندبرپیکرم،من دودستی میزدم براین سرم تا بگویندم که من دیوانه ام،میرسانندم مرا تا خانه ام روز شب درکوی دربرزن شدیم ،یا مزاحم راهِ این مردم شدیم خادم آن مسجدِ نزدیک ما ، آهُ نفرین میدمید برروح ما عاصی از دستم شدند همسایه ها ، میشکستیم ما تمام شیشه ها ناسزا خوردیم ازاین همسایه ها ، چون بدیدند شیطنت درکار ما گاه باچوب و کتک دنبال ما ، گاه نفرین ها کنند برجان ما چون زمان بگذشت من برنا شدم ، ازبرای زندگی دانا شدم مادرم ازحال من عاصی شده ، دربدر درکوچه و سواسی شده سن رسید جائی که سربازی کنم ، ازبرای میهنم کاری کنم تا لباس سبز براین تن رسید، خدمت سربازی ام پایان رسید ترس ووحشت خیمه زد برجسم و جان،من فراری گشتم ازآن پادگان آمدم بار دگر با مادرم ، درکنار این همیشه یاورم مادم گفتا برو همسر بگیر ، تا نگردد چهرات افسرده پیر بالباس قرضیِ همسایه ها .، پُز بدادم درمیان کوچه ها من شدم دامادشادو سرفراز ، تا کنم با همسرم رازونیاز اونمیدانست چه بود پیشینه ام ، داغ جان سوزی رسید برسینه ام تا که فهمید ازبرش بیرون شدم ، باز هم درزندگی دلخون شدم من خریدم یک کتاب شاعری، تا نویسم شعرهای بهتری شعراون شاعر درون شعر خود ، تا بسازم شعری با این فکرخود شعرها گفتم برای دیگران ، تا بخوانند ازبرای این وُ آن مرحبا گویان بخوانند شعر من ،نام استادی نهند برنام من مادرم با چوب تر میزد سرم ، ترکه ها میزد به جان و پیکرم بچه جان کی شعرپایان میرسد ، تا شوی کاری که نانی هم رسد شاعری هم باز پایانش رسید ، غصه ازسر تا بدامانش رسید گاه سرگردان درون کوچه ها ، یاد دورا ن قدیم با بچه ها بچه ها هریک سرکاری شدند ، صاحب اموال و پیکانی شدند کس جواب این سلامم را نداد ، پول خُردی بهرنانی هم نداد حال برای دیگران بیگانه ام ،روزوشب من راهی میخانه ام کس نداند کارو این احوال من ، گر بدانند وای براحوال من s@r
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.