پنجشنبه ۴ بهمن
ای رفیق شعری از حامد زرین قلمی
از دفتر خیال نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۹ ۰۸:۳۹ شماره ثبت ۱۸۲۱
بازدید : ۱۷۴۲ | نظرات : ۲۴
|
آخرین اشعار ناب حامد زرین قلمی
|
من عقابِ آسمانِ هفتمینم ای رفیق
تیز پروازو رها و ریز بینم ای رفیق
خانه ای دارم به روی قُله ای از ابرها
در میانِ آسمانها و زمینم ای رفیق
تا که شاید یک دلِ مفتون به دامم پا نهد
هر زمانی بر نشسته در کمینم ای رفیق
با صدای ناله ها کز آسمان آید به گوش
یک دمی شادم دمی دیگر غمینم ای رفیق
در شبِ ماچین چو تاجی ماه را بر سر نهم
پادشاهِ دلبرِ شبهای چینم ای رفیق
گر بخواهی دل سپردن بر دل و دینم بدان
در میانِ دلبران زیبا ترینم ای رفیق
هر شبی یک عاشق شیدا به نیرنگ و ریا
می کند دست طلب در آستینم ای رفیق
گر چه مجنونم به زاری .باز با نازو نیاز
در رهِ عاشق کشی لیلی ترینم ای رفیق
آخرینِ مستی و دیوانگی و سر خوشی
با ده نوشی را از اول اولینم ای رفیق
کس ندیده رویِ رخسار مرا کمچون غزال
از صدای مردم بی غم رمینم ای رفیق
گر کمند دوستی بر گردنم افتد چه باک
در رهِ مهرو وفا هم راستینم ای رفیق
چون غزل سازم غزل خوان ِ فلک با اشتیاق
می زند با بانگ خوش صد آفرینم ای رفیق
اینهمه گفتم ولی هرشب به غم های دلم
در میانِ غم گساران غم تریتم ای رفیق
حامدا بس کن دگر این داستان و ماجرا
چند گویی که چنانم یا چنینم ای رفیق حامد زرین قلمی 9/12/89
|
|