غزل نام و نشان
ج)
جاسما، روی نما، از درد هجرت را، نگــــــــو
دلربا، ذوق شما، در بهر شعرت را، بگـــــــــو
چه بسا، یاران ندانسته تو خان و ســــــــروری
کاشتی رسم محبت، عشق و مهرت را بــــگو
*******
آ)
آدم و حوا نشستند ،دربهشت دلبــــــــــــران
سالها ماندند و لیکن، حاسد آمد ســــــــــروران
بین هر دو گل لاله، شعله زد آتــــــــش درد
با فریب آمده زندان، در زمین شد سر روان
********
س)
سوختم، آواره گشتم ،ره فراری نیست جــــــــان
افروختم، عشق و محبت، سازگاری نیست جــان
سالها در هجر یارم، مانده ام در انتظـــــــــــــــار
او نمی آید به کویم، نوحه زاری نیست جــان
*******
م)
ماندم ،روی خطوط، قـــــــــــــــرمز ،تنهای، دردم
در شب ،تاریک و غربت، یخ زده، اشکای سردم
ناگهان، ماه شب آمد، آنچنان، تابش نــــــــــمود
توی، مهتاب شبت را، کـــــــام زد، لبهای زردم
*******
ث)
ثانیه هادر عمر من، بازنده ی مــــــــهر تو را
با پریزاد و فرشته، بافتم قـــــــــــــــــدر تو را
تا کجا بغضت گرفته، باز کـــــــــن صندوق دل
در رخت گودالی کندم، ساختم نهر تــــــــو را
*******
ع )
عمارت ساخت دردم را، از این ناله و غم خواری
زهر کویش دماری را، زده از اشک و بیــــــــــــداری
بیا در عشق دل بنشین، حسودان راه گم کـــــــــرده
مبادا شادمانی را، درون مرز، خطا کـــــــــــــــــــــاری
*******
ل)
لبت زیباست چون غنچه، خصوصا وقت بـــــیماری
کشیدم در نگار چشم، محک در لوح لب کــــــــــــاری
شبم تا صبح می نالد، دلـــــــــــــــم از یاد دیدارش
لبت را اینچنین کرده، چه می شد گـــــــر دو زیواری
*******
ب)
باد زد برگ درختت ،در نمای دیــــــــدنت
ریخت آن گیسوی زلفت، از ورای گـردنت
تاریک بود و رخ زده، مهتاب زیبای جـــمال
کور شد چشم خیال،ازخانه ی تابیدنـــــــــت
*******
ی)
یار بگشا بال مهرت بر سرم سایه نـــــــــــــما را
بی تو در گرما تپیدم بر درم پایه نـــــــــــــــما را
بی تو جان و مال هیچ است ای عزیز بهتر از جان
سالها در انتظارت، دلبرم، شادی نــــــــــــــــما را
جاسم ثعلبی /اهواز/16/10/1390