يکشنبه ۲ دی
نهايت عشق شعری از مهتا طهماسبی
از دفتر نهايت عشق نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۲ ۲۰:۲۷ شماره ثبت ۱۷۸۴۳
بازدید : ۶۷۱ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب مهتا طهماسبی
|
گذشت و سالها از عشق بگذشت /نمی دانم کجا و با که هستی
نمي دانم هنوزم خاطرت هست / چگونه در دل تنگم نشستي
نمي دانم كه يادت هست يا نه / كه گفتي ما جدا باشيم از هم
نمي دانم كه عشقم در دلت هست / و يا نامم ز يادت رفته كم كم
نمي دانم چرا دل كندي از من / و رفتي در پي ليلاي ديگر
ميان اين همه رسوايي ودرد / ولي من ماندم و عشق تو در سر
ولي من ماندم و غرق گذشته / ميان خاطرات رفته بر باد
كنار كلبه محزون و سردم / و ليلايي كه از چشم تو افتاد
تو رفتي فارغ از دلبستگي ها / اجاق خانه ام را كور كردي
مرا چون طفلي از آغوش مادر / چه بي رحمانه از خود دور كردي
تو رفتي تا بميرد روز در من / تمام لحظه هايم تار گردد
تمام آنچه را آباد كردي / به يكباره سرم آوار گردد
ولي در اوج ياس و نا اميدي / به پاهاي نحيفم تكيه كردم
كه بذر عشق را در جان و روحم / بكارم با دو دست پير وسردم
*****
از اين پس در وجود خسته من / نشته عشق حق، عشق الهي
بجز عشق خداي مهربانم / ندارد عشق كس در سينه راهي
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.