جمعه ۲۵ آبان
ای که هنوزم تو نمی دانی م... شعری از حسین دلجویی
از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ شهريور ۱۳۹۲ ۱۰:۵۸ شماره ثبت ۱۷۴۰۸
بازدید : ۱۰۵۵ | نظرات : ۱۲۹
|
آخرین اشعار ناب حسین دلجویی
|
با همه ی درد زمستانی م
در پی یک لحظه ی بارانی م
وای، اگر روسری ت وا کنی
میکشد این حسرت پنهانی م
چهره نیفروز که با بار ابر
در تب رگبار پریشانی م
یوسفم و در خم چشمی سیاه
خسته ترین مرسل کنعانی م
یونسم و در دل دریا ی درد
تشنه ترین عاشق زندانی م
مرده ام و با نفس حوری ت
نیک ترین بنده ی رضوانی م
در پی ادراک تو شاعر شدم
ای که هنوزم تو نمی دانی م
غرق گناهی ز نگاه توام
«تا که بگیری و بسوزانی م»
غنچه ی لب باش وبهارم ببخش
با همه ی درد زمستانی م
=====
باالهام از استاد «محمدعلی بهمنی»
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.